Dictiornary-Farsi | قانون اصول محاکمات قانون شکلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی


Other Matches

code of procedure	قانون اصول محاکمات
the low of criminal procedure	قانون اصول محاکمات جزایی
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
procedural law	قانون شکلی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
principle of civil litigation	اصول محاکمات مدنی
principle of criminal procedure	اصول محاکمات جزائی
civil procedure	اصول محاکمات حقوقی
canons	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canon	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
laws	قانون
edict	قانون
rule	قانون
lex	قانون
nisi	قانون
canons	قانون
canon	قانون
legal	قانون
law	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
code	قانون
act	قانون
kanoon	قانون
hess's law	قانون هس
enacment	قانون
regardless of the law	به قانون
statutes	قانون
regulation	قانون
acted	قانون
statute	قانون
edicts	قانون
legislation	قانون
canon law	قانون شرع
pascal	قانون پاسکال
lextalionis	قانون قصاص
mercantile law	قانون تجارت
matrimonially	به قانون زناشوئی
marioote law	قانون ماریوت
pascal's law	قانون پاسکال
parallel law	قانون توازی
legislative	قانون گذار
make law	وضع قانون
okuns law	قانون اوکان
statutory	طبق قانون
canon law	قانون کلیسایی
absorption law	قانون جذب
abney's law	قانون ابنی
lawmaker	قانون گزار
abram's law	قانون ابرام
lawbreaker	قانون شکن
law of use	قانون استعمال
law of scarcity	قانون کمیابی
amagat law	قانون اماگات
principle	قانون علمی
left hand rule	قانون دست چپ
penal statute	قانون جزا
lenz's law	قانون لنتس
lenz' law	قانون لنز
legiskative	قانون گذار
legist	قانون دان
regulation	دستور قانون
legislatrix	قانون گذار زن
legislatress	قانون گذار زن
paschen's law	قانون پاشن
reflection law	قانون بازتاب
nomological	شبیه قانون
legislators	قانون گذار
ohm's law	قانون اهم
offense	قانون شکنی
jurist	قانون دان
constitutions	قانون اساسی
nomological	منطبق با قانون
constitution	قانون اساسی
nomology	قانون شناسی
obedient to the law	پیرو قانون
obedient to the law	مطیع قانون
jurists	قانون دان
legislator	قانون گذار
merkel's law	قانون مرکل
mil rule	قانون میلیم
nationality law	قانون تابعیت
nomographer	قانون گذاری
statute	قانون موضوعه
nomographer	قانون گذار
nomography	فن قانون گذاری
statute	قانون مدون
statutes	قانون موضوعه
nomological	وابسته به قانون
statutes	قانون مدون
Act of Parliament	قانون موضوعه
Acts of Parliament	قانون موضوعه
statute book	کتاب قانون
ampere law	قانون امپر
declaratory statute	قانون اعلامی
lambert law	قانون لامبرت
labour law	قانون کار
labour code	قانون کار
demorgans law	قانون دمورگان
labour act	قانون کار
distribution law	قانون توزیع
juristic	قانون دان
economic law	قانون اقتصادی
einstein's law	قانون اینشتاین
laplace's law	قانون لاپلاس
dead letter	قانون منسوخ
law of causation	قانون علیت
law of analogy	قانون تمثیل
law of advantage	قانون امتیاز
law merchant	قانون تجارت
crown law	قانون جزائی
law fallen into desuetude	قانون متروک
law breaker	قانون شکن
curie's law	قانون کوری
law abidingness	پیروی قانون
dalton's law	قانون دالتون
employment act	قانون اشتغال
enactment of law	وضع قانون
enactor	واضع قانون
ignorance of law	جهل به قانون
hubble law	قانون هابل
hook's law	قانون هوک
five second rule	قانون 5 ثانیه
hauy law	قانون هوی
greshams law	قانون گرشام
gresham's law	قانون گرشام
graham's law	قانون گراهام
game law	قانون شکار
governing law	قانون حاکم
gas laws	قانون گاز
insolvent law	قانون درماندگی
fechner's law	قانون فخنر
insolvent law	قانون اعسار
jurisconsult	قانون دان
engel's law	قانون انگل
joule's law	قانون ژول
engels law	قانون انگل
joiting law	قانون ژول
jachson's law	قانون جکسون
islamic law	قانون شرع
extralegal	ماورای قانون
faraday's law	قانون فارادی
faraday's law	قانون فاراده
introduce law	انشاء قانون
gay lussac's law	قانون گیلوساک
ampere law	قانون لاپلاس
beer's law	قانون بیر
bell magendie law	قانون بل- ماژندی
boyle s law	قانون بویل
brabais law	قانون براوه
bragg's law	قانون پراگ
breach of rule	نقض قانون
law of induced current	قانون لنتس
byelaw	قانون ویژه
law of gravitation	قانون گرانش
bylaw	قانون ویژه
law of frequency	قانون بسامد
avogadro's principle	قانون اووگادرو
avegadro's principle	قانون اووگادرو
law of nations	قانون ملل
laplace law	قانون امپر
laplace law	قانون لاپلاس
an act of parliament	قانون مجلس
law of reflection	قانون بازتاب
law of recency	قانون تاخر
law of readiness	قانون امادگی
law of progression	قانون پیشروی
anti trust law	قانون ضد تراست
law of primacy	قانون تقدم
applicable law	قانون نافذ
articles of war	قانون نظامی
law of election	قانون انتخابات
law of effect	قانون اثر
chain rule	قانون زنجیری
conscription law	قانون سربازگیری
conservation law	قانون بقا
constitutional low	قانون اساسی
constitutionally	مطابق قانون
constructionist	کسیکه قانون
contrary to the law	مخالف قانون
law of complimentarity	قانون مکملیت
corpus juris	روح قانون
corpus juris	اساس قانون
law of clouser	قانون بستار
coulomb's law	قانون کولن
law of contiguity	قانون مجاورت
commutative law	قانون جابجایی
commercial law	قانون تجارت
charle's law	قانون شارل
chrles' law	قانون شارل
civil code	قانون مدنی
law of demand	قانون تقاضا