English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
law of increasing return قانون بازده صعودی
Other Matches
law of increasing return قانون بازده فزاینده
law of diminishing returns قانون کاهندگی بازده
law of diminishing return قانون بازده نزولی
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
ascending صعودی
ascendant صعودی
ascensional صعودی
ascending order ترتیب صعودی
ascending chromatography کروماتوگرافی صعودی
upward mobility تحرک صعودی
hoisting power نیروی صعودی
ascending sort جورکردن صعودی
upward tendency گرایش صعودی
increasing function تابع صعودی
scansorial صعودی بالارونده
increasing cost هزینههای صعودی
upward trend روند صعودی
ascending sort مرتب سازی صعودی
upswing سیر صعودی داشتن
acroscopic متوجه به بالا صعودی
ascending reticular activating system دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
aras system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
canon قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
canons قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
output بازده
feedback بازده
returning بازده
yielded بازده
yield بازده
out put بازده
outputs بازده
return بازده
returned بازده
returns بازده
high yield پر بازده
efficiency بازده
yields بازده
low yield بازده کم
revenue بازده
outturn بازده
ideal efficiency بازده ایده ال
sustained yield بازده پیوسته
fair return بازده عادلانه
emission efficiency بازده کاتد
return [on something] نرخ بازده
high yield با بازده زیاد
high yielding farms مزارع پر بازده
high yielding farms با بازده زیاد
lamp bulb efficiency بازده لامپ
sustained yield بازده مستمر
current yield بازده جاری
combustion efficiency بازده احتراق
efficiency of rectification بازده یکسوکنندگی
luminosity بازده روشنایی
quantum yield بازده کوانتایی
farm yields بازده مزرعه
injection efficiency بازده تزریق
yields بازده انفجار
earning yield بازده عواید
payout بازده سیستم
volumetric efficiency بازده حجمی
payouts بازده سیستم
average return بازده متوسط
motor efficiency بازده موتور
generator efficiency بازده مولد
rate of return نرخ بازده
yield بازده انفجار
average yield بازده متوسط
gross yield بازده ناخالص
yielded بازده انفجار
low productivity بازده پائین
diminishing return بازده نزولی
diminishing returns بازده نزولی
cardiac output بازده قلبی
fission to yield ratio بازده اتمی
overall efficiency بازده کلی
efficiency بازده سودمندی
farm yields بازده کشاورزی
turn over محصول بازده
transformer efficiency بازده مبدل
average efficiency بازده متوسط
fair return بازده منصفانه
return of capital بازده سرمایه
decreasing return بازده نزولی
conversion efficiency بازده تبدیل
net yield بازده خالص
constant return بازده ثابت
real time بازده فوری
energy gain بازده انرژی
mechanical efficiency بازده مکانیکی
commercial efficiency بازده صنعتی
output per head بازده سرانه
redemption yield بازده خرید
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
yield of capital بازده سرمایه
efficiency فعالیت مفید بازده
private rate of return نرخ بازده خصوصی
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
diminishing returns بازده کاهش یابنده
return to scale بازده نسبت به مقیاس
current ratio of transformer بازده شدتی مبدل
hurdle rate of return کمترین نرخ بازده
hurdle rate of return نرخ بازده لازم
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
energy efficiency بازده انرژی لومینسانس
payload بازده حمل بارخودرو
payloads بازده حمل بارخودرو
average net return بازده خالص متوسط
payloads بازده خودرو یا دستگاه
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
by product recovery بازده محصولات فرعی
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
internal rate of return نرخ بازده داخلی
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
normal rate of return نرخ بازده متعارف
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
work decrement کاهش بازده کار
margin land حد نهایی بازده زمین
net rate of return نرخ بازده خالص
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
payload بازده خودرو یا دستگاه
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
available payload بازده قابل استفاده وسیله
automatic gain control کنترل بازده بطور خودکار
increasing returns to scale بازده فزاینده نسبت به مقیاس
constant return to scale بازده ثابت نسبت به مقیاس
performances کار وسیله یادستگاه بازده عمل
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
performance کار وسیله یادستگاه بازده عمل
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
to get a good return on an investment بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
scaling law فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
component efficiency میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
margin land حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
betterment خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
ballistic efficiency کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
enacment قانون
law قانون
kanoon قانون
code قانون
legal قانون
canon قانون
hess's law قانون هس
canons قانون
edict قانون
rule قانون
lex قانون
legislation قانون
edicts قانون
law of constant heat sumation قانون هس
laws قانون
regulation قانون
nisi قانون
regardless of the law به قانون
statute قانون
act قانون
statutes قانون
acted قانون
greshams law قانون گرشام
nomological شبیه قانون
gas laws قانون گاز
governing law قانون حاکم
gresham's law قانون گرشام
nomological وابسته به قانون
the spirit of the law جوهر قانون
lenz' law قانون لنز
gay lussac's law قانون گیلوساک
distribution law قانون توزیع
the spirit of the law روح قانون
faraday's law قانون فاراده
nomology قانون شناسی
the letter of the law عبارت قانون
walras law قانون والراس
obedient to the law پیرو قانون
wagners law قانون واگنر
nomological منطبق با قانون
demorgans law قانون دمورگان
obedient to the law مطیع قانون
graham's law قانون گراهام
legist قانون دان
game law قانون شکار
violation of law نقض قانون
engel's law قانون انگل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com