Dictiornary-Farsi | قانون تاخر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
law of recency	قانون تاخر


Other Matches

posteriority	تاخر
recency	تاخر
primacy recency effect	اثر تقدم - تاخر
presumption of survivorship	فرض تاخر موت
transposition	تقدم و تاخر جابجاشدگی
ladder tournament	مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
to marshal one's creditors	صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
queueing	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canon	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canons	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
enacment	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
legislation	قانون
kanoon	قانون
acted	قانون
regardless of the law	به قانون
hess's law	قانون هس
act	قانون
statutes	قانون
laws	قانون
law	قانون
legal	قانون
regulation	قانون
statute	قانون
code	قانون
lex	قانون
nisi	قانون
rule	قانون
edict	قانون
canon	قانون
canons	قانون
edicts	قانون
civillaw	قانون مدنی
clublaw	قانون سرنیزه
clublaw	قانون زور
constitutionally	مطابق قانون
constitutional low	قانون اساسی
conscription law	قانون سربازگیری
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
game law	قانون شکار
conservation law	قانون بقا
commercial code	قانون تجارت
commercial law	قانون تجارت
commutative law	قانون جابجایی
to break a law	قانون شکنی
charle's law	قانون شارل
chrles' law	قانون شارل
rule of thumb	قانون کلی
rule of thumb	قانون عمومی
byelaw	قانون ویژه
graham's law	قانون گراهام
walras law	قانون والراس
bylaw	قانون ویژه
wagners law	قانون واگنر
governing law	قانون حاکم
violation of law	نقض قانون
unwritten law	قانون ننوشته
chain rule	قانون زنجیری
say's law of markets	قانون بازارهای سی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
gay lussac's law	قانون گیلوساک
civil code	قانون مدنی
gas laws	قانون گاز
scofflaw	قانون شکن
gresham's law	قانون گرشام
constructionist	کسیکه قانون
engel's law	قانون انگل
dalton's law	قانون دالتون
law of contract	قانون قرارداد
enactor	واضع قانون
enactment of law	وضع قانون
employment act	قانون اشتغال
einstein's law	قانون اینشتاین
economic law	قانون اقتصادی
substantive law	قانون ماهوی
distribution law	قانون توزیع
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
demorgans law	قانون دمورگان
crown law	قانون جزائی
declaratory statute	قانون اعلامی
dead letter	قانون منسوخ
curie's law	قانون کوری
stokes' law	قانون استوکس
engels law	قانون انگل
extralegal	ماورای قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
scofflaw	ناقض قانون
the letter of the law	عبارت قانون
contrary to the law	مخالف قانون
five second rule	قانون 5 ثانیه
the spirit of the law	روح قانون
corpus juris	روح قانون
statue law	قانون یا قوانین
corpus juris	اساس قانون
status of limitations	قانون مرورزمان
fechner's law	قانون فخنر
coulomb's law	قانون کولن
statutory law	قانون مدون
tax law	قانون مالیاتی
faraday's law	قانون فاراده
faraday's law	قانون فارادی
nomography	فن قانون گذاری
nomographer	قانون گذار
nomographer	قانون گذاری
law of effect	قانون اثر
law of election	قانون انتخابات
law of frequency	قانون بسامد
law of gravitation	قانون گرانش
nationality law	قانون تابعیت
law of induced current	قانون لنتس
nomological	وابسته به قانون
nomological	شبیه قانون
nomological	منطبق با قانون
ohm's law	قانون اهم
offense	قانون شکنی
ignorance of law	جهل به قانون
law of contiguity	قانون مجاورت
marioote law	قانون ماریوت
obedient to the law	مطیع قانون
obedient to the law	پیرو قانون
law of demand	قانون تقاضا
nomology	قانون شناسی
mil rule	قانون میلیم
merkel's law	قانون مرکل
law of use	قانون استعمال
lenz's law	قانون لنتس
lawbreaker	قانون شکن
lawmaker	قانون گزار
left hand rule	قانون دست چپ
lenz' law	قانون لنز
legiskative	قانون گذار
legislatress	قانون گذار زن
legislatrix	قانون گذار زن
lextalionis	قانون قصاص
make law	وضع قانون
law of scarcity	قانون کمیابی
law of nations	قانون ملل
mercantile law	قانون تجارت
matrimonially	به قانون زناشوئی
law of primacy	قانون تقدم
law of progression	قانون پیشروی
law of readiness	قانون امادگی
law of reflection	قانون بازتاب
reflection law	قانون بازتاب
legist	قانون دان
okuns law	قانون اوکان
greshams law	قانون گرشام
islamic law	قانون شرع
preamble of a statute	مقدمه قانون
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
jurisconsult	قانون دان
jurisprudent	قانون دان
press law	قانون مطبوعات
introduce law	انشاء قانون
insolvent law	قانون اعسار
riot act	قانون ضد اغتشاشات
religious law	قانون شرع
hauy law	قانون هوی
hook's law	قانون هوک
hubble law	قانون هابل
raoult's law	قانون رائول
rambunctious	بی قانون و قاعده
procedural law	قانون شکلی
insolvent law	قانون درماندگی
power law	قانون توانی
juristic	قانون دان
law fallen into desuetude	قانون متروک
law merchant	قانون تجارت
pascal's law	قانون پاسکال
law of advantage	قانون امتیاز
law of analogy	قانون تمثیل
law of causation	قانون علیت
law of clouser	قانون بستار
pascal	قانون پاسکال
parallel law	قانون توازی
law breaker	قانون شکن
law abidingness	پیروی قانون
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
labour law	قانون کار