Dictiornary-Farsi | قانون سرنیزه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
clublaw	قانون سرنیزه


Other Matches

bayonet	سرنیزه
bayonets	سرنیزه
short lunge	سرنیزه
bayonetted	سرنیزه
bayonetting	سرنیزه
sword law	حکومت سرنیزه
bayonet	با سرنیزه مجبورکردن
scabbards	غلاف سرنیزه
scabbard	غلاف سرنیزه
First pointed	سبک سرنیزه ای
bayonets	با سرنیزه مجبورکردن
bayonetting	با سرنیزه مجبورکردن
bayonetted	با سرنیزه مجبورکردن
socket bayonet	سرنیزه حفره دار
sword bayonet	سرنیزه پهن یاشمشیری
short thrust	نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons	قانون کلی قانون شرع
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canon	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
kanoon	قانون
edict	قانون
laws	قانون
legal	قانون
law	قانون
statutes	قانون
statute	قانون
regulation	قانون
legislation	قانون
hess's law	قانون هس
acted	قانون
act	قانون
regardless of the law	به قانون
enacment	قانون
edicts	قانون
lex	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
canons	قانون
canon	قانون
rule	قانون
code	قانون
nisi	قانون
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
crown law	قانون جزائی
demorgans law	قانون دمورگان
marioote law	قانون ماریوت
the spirit of the law	روح قانون
coulomb's law	قانون کولن
the letter of the law	عبارت قانون
law of readiness	قانون امادگی
corpus juris	اساس قانون
corpus juris	روح قانون
law of progression	قانون پیشروی
dalton's law	قانون دالتون
einstein's law	قانون اینشتاین
employment act	قانون اشتغال
enactment of law	وضع قانون
enactor	واضع قانون
engel's law	قانون انگل
substantive law	قانون ماهوی
engels law	قانون انگل
extralegal	ماورای قانون
faraday's law	قانون فارادی
faraday's law	قانون فاراده
economic law	قانون اقتصادی
matrimonially	به قانون زناشوئی
law of primacy	قانون تقدم
dead letter	قانون منسوخ
declaratory statute	قانون اعلامی
mercantile law	قانون تجارت
tax law	قانون مالیاتی
law of nations	قانون ملل
merkel's law	قانون مرکل
distribution law	قانون توزیع
stokes' law	قانون استوکس
byelaw	قانون ویژه
legist	قانون دان
civillaw	قانون مدنی
clublaw	قانون زور
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
commercial code	قانون تجارت
commercial law	قانون تجارت
commutative law	قانون جابجایی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
civil code	قانون مدنی
chrles' law	قانون شارل
bylaw	قانون ویژه
walras law	قانون والراس
wagners law	قانون واگنر
plaintiff	مدعی [قانون]
violation of law	نقض قانون
chain rule	قانون زنجیری
charle's law	قانون شارل
unwritten law	قانون ننوشته
to break a law	قانون شکنی
conscription law	قانون سربازگیری
conservation law	قانون بقا
lawmaker	قانون گزار
lawbreaker	قانون شکن
law of use	قانون استعمال
lextalionis	قانون قصاص
make law	وضع قانون
law of scarcity	قانون کمیابی
reflection law	قانون بازتاب
law of reflection	قانون بازتاب
left hand rule	قانون دست چپ
lenz's law	قانون لنتس
rambunctious	بی قانون و قاعده
constitutional low	قانون اساسی
constitutionally	مطابق قانون
constructionist	کسیکه قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
contrary to the law	مخالف قانون
legislatrix	قانون گذار زن
legislatress	قانون گذار زن
legiskative	قانون گذار
law of recency	قانون تاخر
law of contract	قانون قرارداد
pascal	قانون پاسکال
law of clouser	قانون بستار
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
jurisconsult	قانون دان
jurisprudent	قانون دان
parallel law	قانون توازی
press law	قانون مطبوعات
law of complimentarity	قانون مکملیت
procedural law	قانون شکلی
law of contiguity	قانون مجاورت
islamic law	قانون شرع
mil rule	قانون میلیم
lenz' law	قانون لنز
offense	قانون شکنی
ohm's law	قانون اهم
okuns law	قانون اوکان
preamble of a statute	مقدمه قانون
laplace's law	قانون لاپلاس
paschen's law	قانون پاشن
law of advantage	قانون امتیاز
law abidingness	پیروی قانون
law breaker	قانون شکن
law fallen into desuetude	قانون متروک
law merchant	قانون تجارت
penal statute	قانون جزا
lambert law	قانون لامبرت
labour law	قانون کار
juristic	قانون دان
power law	قانون توانی
law of causation	قانون علیت
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
law of analogy	قانون تمثیل
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
pascal's law	قانون پاسکال
introduce law	انشاء قانون
nationality law	قانون تابعیت
game law	قانون شکار
gas laws	قانون گاز
gay lussac's law	قانون گیلوساک
nomographer	قانون گذار
nomography	فن قانون گذاری
nomological	وابسته به قانون
governing law	قانون حاکم
nomological	شبیه قانون
statue law	قانون یا قوانین
law of effect	قانون اثر
law of election	قانون انتخابات
fechner's law	قانون فخنر
law of induced current	قانون لنتس
statutory law	قانون مدون
status of limitations	قانون مرورزمان
law of gravitation	قانون گرانش
five second rule	قانون 5 ثانیه
law of frequency	قانون بسامد
nomographer	قانون گذاری
graham's law	قانون گراهام
scofflaw	ناقض قانون
hook's law	قانون هوک
hubble law	قانون هابل
religious law	قانون شرع
ignorance of law	جهل به قانون
obedient to the law	پیرو قانون
obedient to the law	مطیع قانون
raoult's law	قانون رائول
insolvent law	قانون درماندگی
riot act	قانون ضد اغتشاشات