English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
applicable law قانون قابل اجرا
Other Matches
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
proper <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> قابل اجرا
purposeful <adj.> قابل اجرا
purposive <adj.> قابل اجرا
utilitarian [useful] <adj.> قابل اجرا
executable قابل اجرا
practicable <adj.> قابل اجرا
makable <adj.> قابل اجرا
achievable <adj.> قابل اجرا
contrivable <adj.> قابل اجرا
doable <adj.> قابل اجرا
executable <adj.> قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> قابل اجرا
manageable <adj.> قابل اجرا
makeable <adj.> قابل اجرا
workable <adj.> قابل اجرا
appropriate [for an occasion] <adj.> قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> قابل اجرا
convenient <adj.> قابل اجرا
functional <adj.> قابل اجرا
practical <adj.> قابل اجرا
feasible <adj.> قابل اجرا
executory قابل اجرا
utilizable <adj.> قابل اجرا
enforceable قابل اجرا
usable <adj.> قابل اجرا
accomplishable قابل اجرا
practicable قابل اجرا
effective قابل اجرا
useful <adj.> قابل اجرا
utilisable [British] <adj.> قابل اجرا
enforcible قابل اجرا
suitable <adj.> قابل اجرا
applicable <adj.> قابل اجرا
post obit قابل اجرا پس از مرگ
to go into effect قابل اجرا شدن
apply قابل اجرا بودن
efective موثر قابل اجرا
applies قابل اجرا بودن
to take effect قابل اجرا شدن
to come into operation قابل اجرا شدن
applying قابل اجرا بودن
unenforceable غیر قابل اجرا
executable form شکل قابل اجرا
executable form فرم قابل اجرا
come to effect قابل اجرا شدن
inexecutable غیر قابل اجرا
inapplicable غیر قابل اجرا
come into operation قابل اجرا شدن
to inure قابل اجرا شدن
facile باسانی قابل اجرا
unfeasible <adj.> غیر قابل اجرا
impracticable <adj.> غیر قابل اجرا
inexecutable <adj.> غیر قابل اجرا
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
pracitcable قابل اجرا صورت پذیر
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
to enter into force as from قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
aix ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
machined که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
pass صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
run duration کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
Taligent سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
chaining به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
machined زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
virus امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
devices روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
viruses امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
ScriptX ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
bombed یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
canon قانون کلی قانون شرع
say's law قانون سی . براساس این قانون
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
canons قانون کلی قانون شرع
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
presumable قابل استنباط قابل استفاده
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
combustible قابل سوزش قابل تراکم
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable قابل وصول قابل تفریق
adducible قابل اضهار قابل ارائه
observable قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
sensible قابل درک قابل رویت
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
presentable قابل معرفی قابل ارائه
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
enacment قانون
canon قانون
law of constant heat sumation قانون هس
hess's law قانون هس
legislation قانون
statutes قانون
statute قانون
regulation قانون
rule قانون
kanoon قانون
canons قانون
edict قانون
legal قانون
edicts قانون
law قانون
regardless of the law به قانون
acted قانون
laws قانون
nisi قانون
code قانون
lex قانون
act قانون
ministration اجرا
implementation اجرا
implementation اجرا
administrations اجرا
feasance اجرا
accomplishment اجرا
execution اجرا
fulfilment اجرا
exercize اجرا
administration اجرا
executed اجرا
operation به اجرا
execute اجرا
effect اجرا
performances اجرا
performance اجرا
executes اجرا
executing اجرا
application اجرا
runs اجرا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com