Dictiornary-Farsi | قانون گزار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lawmaker	قانون گزار


Other Matches

historian	تاریخ گزار
historians	تاریخ گزار
peayer	نماز گزار
assured	بیمه گزار
accomodation line	قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canon	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canons	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
law	قانون
laws	قانون
kanoon	قانون
legal	قانون
regulation	قانون
statute	قانون
statutes	قانون
enacment	قانون
legislation	قانون
hess's law	قانون هس
regardless of the law	به قانون
act	قانون
acted	قانون
nisi	قانون
canon	قانون
edicts	قانون
canons	قانون
rule	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
edict	قانون
lex	قانون
code	قانون
demorgans law	قانون دمورگان
stokes' law	قانون استوکس
economic law	قانون اقتصادی
einstein's law	قانون اینشتاین
employment act	قانون اشتغال
distribution law	قانون توزیع
substantive law	قانون ماهوی
crown law	قانون جزائی
curie's law	قانون کوری
dalton's law	قانون دالتون
dead letter	قانون منسوخ
tax law	قانون مالیاتی
the letter of the law	عبارت قانون
declaratory statute	قانون اعلامی
legislatrix	قانون گذار زن
legist	قانون دان
enactment of law	وضع قانون
faraday's law	قانون فاراده
law of readiness	قانون امادگی
status of limitations	قانون مرورزمان
statue law	قانون یا قوانین
fechner's law	قانون فخنر
scofflaw	ناقض قانون
scofflaw	قانون شکن
five second rule	قانون 5 ثانیه
say's law of markets	قانون بازارهای سی
law of recency	قانون تاخر
lenz's law	قانون لنتس
faraday's law	قانون فارادی
enactor	واضع قانون
statutory law	قانون مدون
lenz' law	قانون لنز
engel's law	قانون انگل
law of scarcity	قانون کمیابی
reflection law	قانون بازتاب
engels law	قانون انگل
extralegal	ماورای قانون
law of reflection	قانون بازتاب
law of progression	قانون پیشروی
brabais law	قانون براوه
chrles' law	قانون شارل
civil code	قانون مدنی
civillaw	قانون مدنی
clublaw	قانون سرنیزه
clublaw	قانون زور
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
to break a law	قانون شکنی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
charle's law	قانون شارل
chain rule	قانون زنجیری
bragg's law	قانون پراگ
breach of rule	نقض قانون
byelaw	قانون ویژه
walras law	قانون والراس
bylaw	قانون ویژه
wagners law	قانون واگنر
violation of law	نقض قانون
unwritten law	قانون ننوشته
commercial code	قانون تجارت
rambunctious	بی قانون و قاعده
commercial law	قانون تجارت
corpus juris	اساس قانون
left hand rule	قانون دست چپ
coulomb's law	قانون کولن
lawbreaker	قانون شکن
legiskative	قانون گذار
law of use	قانون استعمال
corpus juris	روح قانون
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
contrary to the law	مخالف قانون
commutative law	قانون جابجایی
conscription law	قانون سربازگیری
conservation law	قانون بقا
constitutional low	قانون اساسی
the spirit of the law	جوهر قانون
the spirit of the law	روح قانون
constitutionally	مطابق قانون
constructionist	کسیکه قانون
legislatress	قانون گذار زن
insolvent law	قانون درماندگی
penal statute	قانون جزا
juristic	قانون دان
nomological	منطبق با قانون
paschen's law	قانون پاشن
pascal's law	قانون پاسکال
pascal	قانون پاسکال
parallel law	قانون توازی
jurisprudent	قانون دان
jurisconsult	قانون دان
insolvent law	قانون اعسار
introduce law	انشاء قانون
peronality of laws	ویژگی قانون
islamic law	قانون شرع
law of contiguity	قانون مجاورت
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
okuns law	قانون اوکان
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
law of advantage	قانون امتیاز
law of analogy	قانون تمثیل
law of causation	قانون علیت
law of clouser	قانون بستار
obedient to the law	مطیع قانون
law of complimentarity	قانون مکملیت
obedient to the law	پیرو قانون
nomology	قانون شناسی
law merchant	قانون تجارت
law fallen into desuetude	قانون متروک
law breaker	قانون شکن
labour law	قانون کار
lambert law	قانون لامبرت
ohm's law	قانون اهم
laplace's law	قانون لاپلاس
offense	قانون شکنی
law abidingness	پیروی قانون
matrimonially	به قانون زناشوئی
game law	قانون شکار
religious law	قانون شرع
marioote law	قانون ماریوت
law of induced current	قانون لنتس
gresham's law	قانون گرشام
greshams law	قانون گرشام
hauy law	قانون هوی
mercantile law	قانون تجارت
raoult's law	قانون رائول
law of nations	قانون ملل
make law	وضع قانون
law of primacy	قانون تقدم
rule of thumb	قانون عمومی
gas laws	قانون گاز
gay lussac's law	قانون گیلوساک
rule of thumb	قانون کلی
riot act	قانون ضد اغتشاشات
governing law	قانون حاکم
graham's law	قانون گراهام
lextalionis	قانون قصاص
law of gravitation	قانون گرانش
hook's law	قانون هوک
hubble law	قانون هابل
power law	قانون توانی
nomographer	قانون گذاری
nomographer	قانون گذار
nomography	فن قانون گذاری
law of demand	قانون تقاضا
nomological	وابسته به قانون
nomological	شبیه قانون
law of contract	قانون قرارداد
nationality law	قانون تابعیت
mil rule	قانون میلیم
merkel's law	قانون مرکل
procedural law	قانون شکلی
ignorance of law	جهل به قانون
press law	قانون مطبوعات
preamble of a statute	مقدمه قانون
law of frequency	قانون بسامد
law of election	قانون انتخابات