English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (12 milliseconds)
English Persian
multihull قایق با بیش از یک بدنه
Search result with all words
hull بدنه قایق
hulls بدنه قایق
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels قسمت عقبی بدنه قایق
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
monohull قایق با یک بدنه
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
Other Matches
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
casings بدنه
shaft بدنه
shafts بدنه
casing بدنه
compartments بدنه
compartment بدنه
hull بدنه
hulls بدنه
trunks بدنه
housing بدنه
bridge deck بدنه پل
body بدنه
fuselage بدنه
fuselages بدنه
contour بدنه
framework بدنه
frameworks بدنه
bodies بدنه
trunk بدنه
tige بدنه ساقه
to connect to frame اتصال به بدنه
magnet case بدنه اهنربا
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
magnet housing بدنه اهنربا
motor casing بدنه موتور
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
shells بدنه ساختمان
pressure hull بدنه ضد فشار
head شبکه یا بدنه
trunk بدنه ستون
hull insurance بیمه بدنه
revetment پوشش بدنه
shafts بدنه چوبه
shaft بدنه چوبه
hulk بدنه کشتی
trunks بدنه ستون
stocked بدنه رنده
shelling بدنه ساختمان
furnace body بدنه کوره
loop body بدنه حلقه
pump casting بدنه پمپ
shell بدنه ساختمان
stock بدنه رنده
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
hulks بدنه کشتی
auto body sheet بدنه اتومبیل
hull بدنه کشتی
fuselages بدنه هواپیما
ground اتصال بدنه
turbin casing بدنه توربین
westwork بدنه غربی
elevator casing بدنه بالابر
die stock بدنه رنده
hull column پایه بدنه
white body بدنه سفید
costa تیغه در بدنه
cartridge shell بدنه پوکه
buffer body بدنه دافع
automobile body sheet بدنه اتومبیل
hulls بدنه کشتی
box type van body بدنه صندوق
fuselage بدنه هواپیما
airframe بدنه هواپیما
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
saddletree بدنه چوبی زین
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
thallus ساقه بدنه گیاه
selected material لایه بدنه راه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
hull down بدنه پشت حفاظ
engine block قالب یا بدنه موتور
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
bottom line طناب زیر بدنه
freeboard بدنه فوقانی ناو
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
seacock شیرهای بدنه ناو
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pod محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pods محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
ark قایق
lighters قایق
boat tail دم قایق
bilge کف قایق
boats قایق
boat قایق
barge قایق
barged قایق
barges قایق
boatdeck پل قایق
outboard قایق
lighter قایق
ferry boat قایق
caique قایق
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
stern عقب قایق
center board ته قایق بادبانی
life boad قایق نجات
ferrying قایق موتوری
dinghies قایق تفریحی
by the stern قایق سربالا در اب
sailing boats قایق بادبانی
catboat قایق تک بادبان
dinghy قایق تفریحی
canoeist قایق ران
sailing boat قایق بادبانی
yachting قایق رانی
centerboarder قایق تیردار
boathouses قایق خانه
boathouse آشیانهی قایق
double banked boat قایق دو پارو زن
powerboats قایق موتوری
single banked boat قایق تک پارو زن
powerboat قایق موتوری
ferry قایق موتوری
ferries قایق موتوری
ferried قایق موتوری
motorboats قایق موتوری
davit جرثقیل قایق
boathouses آشیانهی قایق
chief of boat سکانی قایق
chief of boat فرمانده قایق
cabin cruisers قایق تفریحی
four قایق 4 نفره
coble قایق پارویی
The boat sank. قایق غرق شد
coxswain سکان قایق
crash boat قایق نجات
life float قایق نجات
safety boat قایق نجات
cabin cruiser قایق تفریحی
davit قایق بالابر
sterner عقب قایق
gripe تسمه قایق
galley اشپزخانه قایق
fore جلوی قایق
swamped به گل نشستن قایق
beaching gear سرسره قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com