Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
English
Persian
scull
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
Other Matches
sculling
مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
single
قایق یک نفره
four
قایق 4 نفره
dragons
قایق مسابقهای 3 نفره
dragon
قایق مسابقهای 3 نفره
wherry
قایق باریک یک نفره
tempest
نوعی قایق 2 نفره
tempests
نوعی قایق 2 نفره
flying dutchman
قایق بادبان دار 3 نفره
darts
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
three handed
سه نفره
double
دو نفره
single
یک نفره
two some
دو نفره
one handed
یک نفره
one man
یک نفره
one-man
یک نفره
three man block
دفاع سه نفره
a single room
یک اتاق یک نفره
tandems
مسابقه دو نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
bobsled
لوژ 2 یا 4 نفره
tandem
مسابقه دو نفره
boblet
لوژ 2 نفره
bobs
لوژ 2 یا 4 نفره
bobsleds
لوژ 2 یا 4 نفره
a double room
یک اتاق دو نفره
a double bed
یک تخت دو نفره
bobbing
لوژ 2 یا 4 نفره
fours
قایقرانی 4 نفره
luge
لوژ یک نفره
odd front
خط دفاعی 4 نفره
double tent
چادر دو نفره
five man line
خط دفاعی 5 نفره
touring car
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
bob
لوژ 2 یا 4 نفره
solitaires
بازی یک نفره
solitaire
بازی یک نفره
jitterbug
نوعی رقص دو نفره
two seater
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
four man team
تیم چهار نفره
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
quadruple scylls
مسابقه قایقهای 4 نفره
eights
مسابقه پاروزنی 8 نفره
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
to go away in a foursome
چهار نفره سفر کردن
two person zero sum game
بازی دو نفره با مجموع صفر
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
two person game
بازی دو نفره در تئوری بازیها
A pot of tea for 4, please.
لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
elevens
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
foursomes
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
tetherball
نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
foursome
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
eleven
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
mixed foursome
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
buddy system
شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
double up
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
hurling
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
baseball
بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
curling
بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
spinner play
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
lawn bowling
بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
handball
بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
sculled
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
scull
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
team roping
مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
skittles
بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
blankest
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
yawed
حرکت جنبی قایق
yaw
حرکت جنبی قایق
freed
حرکت قایق در جلو باد
freeing
حرکت قایق در جلو باد
trolling
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
beats
حرکت قایق بسمت باد
sculls
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculled
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
free
حرکت قایق در جلو باد
scull
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
underway
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
beat
حرکت قایق بسمت باد
frees
حرکت قایق در جلو باد
heading
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
frostbiter
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
headings
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
jibing
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
gibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
starboard tack
حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
jibe
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
pushaway
غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
shifting
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
bottom bouncing
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
shift
حرکت دادن
shifts
حرکت دادن
moves
حرکت دادن
movement
حرکت دادن
shifted
حرکت دادن
move
حرکت دادن
stir up
<idiom>
حرکت دادن
moved
حرکت دادن
propelled
بردن حرکت دادن
propel
بردن حرکت دادن
scurrying
بسرعت حرکت دادن
coursed
بسرعت حرکت دادن
course
بسرعت حرکت دادن
propels
بردن حرکت دادن
route
فرمان حرکت دادن
routes
فرمان حرکت دادن
interrupts
حرکت دادن وقفه
interrupting
حرکت دادن وقفه
interrupt
حرکت دادن وقفه
scurry
بسرعت حرکت دادن
courses
بسرعت حرکت دادن
scurried
بسرعت حرکت دادن
moom umjigigi
حرکت دادن بدن
moveable
قابل حرکت دادن
scurries
بسرعت حرکت دادن
traverses
حرکت دادن لوله در سمت
traverse
حرکت دادن لوله در سمت
stir
حرکت دادن بهم زدن
stirs
حرکت دادن بهم زدن
traversed
حرکت دادن لوله در سمت
stirrings
حرکت دادن بهم زدن
stirred
حرکت دادن بهم زدن
maneuver
حرکت دادن یاحرکت کردن
advancing
حرکت دادن چیزی به جلو
advance
حرکت دادن چیزی به جلو
commercial water movement
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
advances
حرکت دادن چیزی به جلو
whiff
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
air movements
حرکت دادن ازراه هوا
traversing
حرکت دادن لوله در سمت
give free rein to
<idiom>
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
paper
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouse
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
yawed
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papering
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
yaw
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
roused
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
papers
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
papered
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouses
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
carrying
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
DFD
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
man handle
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
carry
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
bytes
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
cursor tracking
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
trap
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
byte
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com