English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English Persian
boat قایق رانی کردن
boats قایق رانی کردن
Other Matches
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
yachting قایق رانی
canoes قایق رانی
canoe قایق رانی
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
to go on the stump سخن رانی کردن
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
to give a lecture سخن رانی کردن
platform سخن رانی کردن
platforms سخن رانی کردن
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
swamp غرق کردن قایق
swamped غرق کردن قایق
barge با قایق حمل کردن
broach سوراخ کردن قایق
capsize واژگون کردن قایق
swamping غرق کردن قایق
broached سوراخ کردن قایق
swamps غرق کردن قایق
capsized واژگون کردن قایق
capsizes واژگون کردن قایق
barges با قایق حمل کردن
broaches سوراخ کردن قایق
broaching سوراخ کردن قایق
capsizing واژگون کردن قایق
barged با قایق حمل کردن
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
bail عمل خارج کردن اب قایق
cast off باز کردن طناب قایق
scow با قایق چهارگوش حمل کردن
ship water نفوذ کردن اب بداخل قایق
lighters با قایق باری کالا حمل کردن
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
lighter با قایق باری کالا حمل کردن
steamboat قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
head down دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
traveler میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
ranee رانی
femoral رانی
rani رانی
crural رانی
inguinal کشاله رانی
extrusion روزن رانی
d. of a speech سخن رانی
ejection بیرون رانی
wheelchairs ویلچر رانی
wheelchair ویلچر رانی
motoring اتومبیل رانی
repression واپس رانی
voluptuously باشهوت رانی
salacity شهوت رانی
salaciousness شهوت رانی
oarsmanship کرجی رانی
oratorship سخن رانی
voluptuousness شهوت رانی
pultrusion process فرایند کشش رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
ease all درکرجی رانی ایست
shippable قابل کشتی رانی
shipping company شرکت کشتی رانی
lectureships سمت سخن رانی
nautically از لحاظ کشتی رانی
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
regatta مسابقه کرجی رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
pawn roller پیاده رانی شطرنج
innavigable غیرقابل کشتی رانی
extrudate محصول روزن رانی
harness race مسابقه ارابه رانی
lectureship سمت سخن رانی
pawn push پیاده رانی شطرنج
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
seaworthy قابل کشتی رانی
ox goad نیزه گاو رانی
auto drome پیست اتومبیل رانی
aerostation کشتی رانی هوایی
drive way مسیر اتومبیل رانی
sailing orders دستور کشتی رانی
libidinously از روی شهوت رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
salaciously از روی شهوت رانی
cabotage کشتی رانی ساحلی
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
active emf نیروی برق رانی موثر
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
coasting کشتی رانی در طول ساحل
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
scooters روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
barge قایق
caique قایق
lighters قایق
lighter قایق
ferry boat قایق
boat tail دم قایق
barges قایق
boatdeck پل قایق
bilge کف قایق
barged قایق
boat قایق
outboard قایق
boats قایق
ark قایق
landing craft raiding قایق هجومی
painters طناب قایق
rhino قایق باربر
chief of boat سکانی قایق
lifeboat قایق نجات
sailing boat قایق بادبانی
icebreaker قایق یخ شکن
chief of boat فرمانده قایق
ladder پلکان قایق
iceboat قایق یخ شکن
ice boat قایق یخ شکن
lifeboats قایق نجات
painter طناب قایق
catboat قایق تک بادبان
stern عقب قایق
center board ته قایق بادبانی
cutters قایق تک دکله
cutters قایق پارویی
cutter قایق تک دکله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com