English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (42 milliseconds)
English Persian
refuse قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refused قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refuses قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
refusing قبول نکردن مضایقه تفاله کردن فضولات
Other Matches
disapproves قبول نکردن رد کردن
disapprove قبول نکردن رد کردن
shoot the works <idiom> از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
disclaimed قبول نکردن
disclaim قبول نکردن
disclaiming قبول نکردن
disclaims قبول نکردن
withdraw قبول نکردن
withdraws قبول نکردن
rejection قبول نکردن
flinching مضایقه کردن
flinches مضایقه کردن
flinched مضایقه کردن
stint مضایقه کردن
flinch مضایقه کردن
stints مضایقه کردن
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
withhold مضایقه داشتن خودداری کردن
withholding مضایقه داشتن خودداری کردن
begrudging غبطه خوردن مضایقه کردن
begrudges غبطه خوردن مضایقه کردن
begrudged غبطه خوردن مضایقه کردن
begrudge غبطه خوردن مضایقه کردن
withholds مضایقه داشتن خودداری کردن
spared مضایقه کردن چشم پوشیدن از
withheld مضایقه داشتن خودداری کردن
spare مضایقه کردن چشم پوشیدن از
withold دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
to be sparing of words مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
scorify تبدیل به تفاله کردن
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
rejcet فضولات
excreta فضولات
rejectamenta فضولات
refusing فضولات
refuse فضولات
refuses فضولات
refused فضولات
garbage فضولات
garble فضولات
dunghill توده فضولات
trade effluent فضولات صنعتی
disapprove رد کردن تصویب نکردن
disapproves رد کردن تصویب نکردن
excretory مربوط به دفع فضولات
to turn a d. ear to توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
except : مستثنی کردن مشمول نکردن
not to lose sight of ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
failed عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fails عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fail عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
replacement part مضایقه
flinched مضایقه
flinch مضایقه
flinches مضایقه
flinching مضایقه
unspairingly بی مضایقه
passes قبول کردن
adhibit قبول کردن
entertains قبول کردن
entertained قبول کردن
honoured قبول کردن
accepts قبول کردن
admitting قبول کردن
admits قبول کردن
admit قبول کردن
accept قبول کردن
adopts قبول کردن
adopting قبول کردن
entertain قبول کردن
passed قبول کردن
adopt قبول کردن
accepting قبول کردن
pass قبول کردن
honoring قبول کردن
accords قبول کردن
accorded قبول کردن
to take in قبول کردن
honour قبول کردن
honouring قبول کردن
accord قبول کردن
honours قبول کردن
honored قبول کردن
honors قبول کردن
to take up the gauntlet قبول مبارزه کردن
honour یاحوالهای را قبول کردن
acceptance of goods قبول کردن کالا
To assume responsibility . قبول مسئولیت کردن
To accept an invitation . دعوتی را قبول کردن
honoring یاحوالهای را قبول کردن
to take up the glove قبول مبارزه کردن
accepting پسندیدن قبول کردن
honoured یاحوالهای را قبول کردن
matriculate قبول کردن پذیرفتن
honouring یاحوالهای را قبول کردن
take to <idiom> سریعا قبول کردن
to incur a risk ریسکی را قبول کردن
honors یاحوالهای را قبول کردن
honored یاحوالهای را قبول کردن
matriculated قبول کردن پذیرفتن
accepts پسندیدن قبول کردن
matriculating قبول کردن پذیرفتن
matriculates قبول کردن پذیرفتن
honours یاحوالهای را قبول کردن
sparing مضایقه کننده صرفه جو
passes تصویب کردن قبول شدن
To adopt a child ( an infant ) . کودکی را بفرزندی قبول کردن
shell out هزینه چیزی را قبول کردن
pass تصویب کردن قبول شدن
passed تصویب کردن قبول شدن
vicarious به نیابت قبول کردن جانشین
keep an appointment قبول کردن قرار ملاقات
spare درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spared درذخیره نگاه داشتن مضایقه
ratifying قبول کردن تصویب کردن
ratify قبول کردن تصویب کردن
ratifies قبول کردن تصویب کردن
adopts قبول کردن اتخاذ کردن
ratified قبول کردن تصویب کردن
adopting قبول کردن اتخاذ کردن
residuum تفاله
bagasse تفاله
residue تفاله
residues تفاله
dross تفاله
raff تفاله
greaves تفاله
cinders تفاله
trash تفاله
trashed تفاله
trashes تفاله
trashing تفاله
grounds تفاله
slag تفاله
scum تفاله
cinder تفاله
scoria slag تفاله روباره
scorification تفاله سازی
scorification تفاله گیری
furnace cinder تفاله کوره
scoriaceous تفاله دار
residual bitumen قیر تفاله
removal of cinder تفاله گیری
scoria تفاله معدنی
removal of cinder برداشت تفاله
ross خاکروبه تفاله
pugs تفاله سیب
bagasse تفاله نیشکر
megass تفاله نیشکر
coffee grounds تفاله قهوه
crap تفاله چرند
pug تفاله سیب
slag تفاله اهنگدازی
crapped تفاله چرند
pitches تفاله قطران
grout دوغاب تفاله
crapping تفاله چرند
pitch تفاله قطران
drossy تفاله مانند
marc تفاله میوه جات
slag اشغال تفاله گرفتن از
cast off متروک مردود تفاله
pap تفاله گوشت یاسیب
slag تفاله کورههای بلند
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
pulp بصورت تفاله دراوردن
slag cement سیمان تفاله اهنگدازی
grain دان تفاله حبوبات
blast furnace slag روباره تفاله کوره بلند
clinker تفاله کوره ذوب اهن
furnace clinker تفاله کوره ذوب اهن
furnace cinder تفاله کوره چدن ریزی
slag sinter تفاله کوره اهنگدازی بلند
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
blast furnace slag تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
slop غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
infesting ول نکردن
infests ول نکردن
to keep it up ول نکردن
infested ول نکردن
infest ول نکردن
disapprove تصویب نکردن
disaffiliate همکاری نکردن
to be d. to توجه نکردن به
omittance is no quit tance مطالبه نکردن
disbelieved باور نکردن
disbelieves باور نکردن
disoblige ممنون نکردن
no go <idiom> موافقت نکردن
to keep at arms length اشنائی نکردن با
disbelieving باور نکردن
to keep one's distance اشنایی نکردن
square deals تقلب نکردن
disapproves تصویب نکردن
square deal تقلب نکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com