Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
photovoltaic
قدرت زای نوری
Search result with all words
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
Other Matches
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wand
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
photic
نوری
optic
نوری
optical
نوری
dimness
کم نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
optical density
چگالی نوری
optical scanning
پیمایش نوری
optical scanner
پوینده نوری
optical resonance
همنوایی نوری
optical communications
ارتباطات نوری
luminous sensitivity
حساسیت نوری
fiber optics
الیاف نوری
luminous flux
شار نوری
optical disk
دیسک نوری
light-year
سال نوری
optical fiber
فیبر نوری
fiber optics
فیبر نوری
optical rotation
چرخش نوری
light pens
قلم نوری
optical stability
پایداری نوری
optically active
فعال نوری
light-years
سال نوری
optical
دیسکهای نوری
light sensitive
با حساسیت نوری
optic fibre
فیبر نوری
optical activity
فعالیت نوری
optical antipode
همپار نوری
optical character
دخشه نوری
optical character
کاراکتر نوری
light pen
قلم نوری
photoperiodism
واکنش نوری
light gun
تفنگ نوری
optical printer
چاپگر نوری
photopolymer
بسپار نوری
photism
توهم نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
photo electron
الکترون نوری
photo luminescence
لومینسانس نوری
photo optic memory
حافظه نوری
optical lens
عدسی نوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
spectral line
خط طیف نوری
photo plotter
رسام نوری
photodecomposition
تجزیه نوری
photostatic
ایستا نوری
optical memory
حافظه نوری
photoelectric
نوری وبرقی
wand
قلم نوری
photic zone
نوار نوری
optical pyrometry
تف سنجی نوری
light wave
موج نوری
light switch
گزینه نوری
optical resolution
تفکیک نوری
optical isomer
ایزومر نوری
electric arc
قوس نوری
light year
سال نوری
light ralay
رله نوری
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
light microscopy
میکروسکپ نوری
wands
قلم نوری
optical isomer
همپار نوری
photo excitation
برانگیختگی نوری
optical isomerism
همپاری نوری
photophone
تلفن نوری
photodissociation
تفکیک نوری
mutarotation
تغییر چرخش نوری
optical
خواننده میله نوری
photokymograph
جنبش نگار نوری
macrometer
مسافت یاب نوری
light induction
القاء تحریک نوری
ocr
تشخیص کاراکترهای نوری
fibres
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical mark reader
نشان خوان نوری
fibre
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical character reader
دخشه خوان نوری
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
arc machining
جوشکاری قوس نوری
optical
استفاده از کابل نوری
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
light emitting diode
دیود ناشر نوری
spectral line
نوار طیف نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
optical resonator
تشدید کننده نوری
go to school
خواننده میله نوری
ocr
شناخت کاراکتر نوری
flash ranging
مسافت یابی نوری
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
fiber
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical page reader
صفحه نوری خوان
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
image arc furnace
کوره قوس نوری غیرمستقیم
welding arc voltage
ولتاژ قوس نوری جوشکاری
resistance arc furnace
کوره مقاومتی قوس نوری
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
open arc welding
جوشکاری قوس نوری باز
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
cabled
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
twinkle box
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
omr
تشخیص علامت نوری Recognition ark
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
ocr
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
speeding
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
recognition
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
bundling
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
generations
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
bundles
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
reading wand
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
bundle
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
orom
Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory
generation
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
magneto optical recording
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
persec
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
response
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
sensor
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
responses
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
graphics
قلم نوری با دقت بالا برای رسم روی صفحه نمایش گرافیکی
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
optical
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
resolving power
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
fiber
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
optical
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
fibre
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
aiming symbol
ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
godown
قدرت
nerves
قدرت
might
قدرت
strenght
قدرت
commanding
با قدرت
potency
قدرت
vigour
قدرت
nerve
قدرت
energy
قدرت
energies
قدرت
zing
قدرت
powers
قدرت
sovereignty
قدرت
authority
قدرت
ability
قدرت
abilities
قدرت
powered
قدرت
power
قدرت
powering
قدرت
tension
قدرت
tensions
قدرت
force
قدرت
strengths
قدرت
strength
قدرت
vim
قدرت
inauthoritative
بی قدرت
strong arm
قدرت
vis
قدرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com