Dictiornary-Farsi | قدرت پراکندگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
scattering power	قدرت پراکندگی


Other Matches

dispersion scale	طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
dispersion pattern	مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion	پراکندگی منطقه پراکندگی
dispersion	پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
deflection pattern	مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
sparsity	پراکندگی
broadcasts	پراکندگی
spreading	پراکندگی
scatter	پراکندگی
scatters	پراکندگی
broadcast	پراکندگی
strewment	پراکندگی
scattering	پراکندگی
leakage	پراکندگی
diffusion	پراکندگی
dispersion	پراکندگی
variance	پراکندگی
diaspora	پراکندگی
dispersal	پراکندگی
dissipation	پراکندگی
leakages	پراکندگی
lateral dispersion	پراکندگی جانبی
light scattering	پراکندگی نور
magnetic leakage	پراکندگی مغناطیسی
light scattering by air molecules	پراکندگی هوا
longitudinal dispersion	پراکندگی طول
storm smear	پراکندگی طوفان
spread effects	اثرات پراکندگی
range dispersion	پراکندگی بردی
relative dispersion	پراکندگی نسبی
rutherford scattering	پراکندگی رادرفورد
scatter diagram	نمودار پراکندگی
scattergram	نمودار پراکندگی
scatterplot	نمودار پراکندگی
dissipate	پراکندگی کردن
scissor	پراکندگی اختلاف
dissipates	پراکندگی کردن
dissipating	پراکندگی کردن
sparseness	کم پشتی پراکندگی
range dispersion	پراکندگی در برد
interspersal	نثارسازی پراکندگی
dispersion pattern	شکل پراکندگی
dispersion	پراکندگی تیر
dispersion error	اشتباه پراکندگی
cone of dispersion	مخروط پراکندگی
bragg scattering	پراکندگی براگ
coherent scattering	پراکندگی همدوس
coefficient of variation	ضریب پراکندگی
discriminal dispersion	پراکندگی افتراقی
coefficient of dispersion	ضریب پراکندگی
dispersion coefficient	ضریب پراکندگی
inelastic scattering	پراکندگی ناکشسان
incoherent scattering	پراکندگی ناهمدوس
elastic scattering	پراکندگی کشسان
dispersion rectangle	مستطیل پراکندگی
center of dispersion	مرکز پراکندگی
dispersal area	منطقه پراکندگی
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
modal dispersion	شکلی از پراکندگی پالس ها
scattering	پراکندگی بخش کردن
scattering of alpha particles	پراکندگی ذرات الفا
center of dispersion	مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
atomic form factor	ضریب پراکندگی اتمی
variations	نوسان متناوب پراکندگی
zone of dispersion	منطقه پراکندگی گلوله ها
dispersal	پراکندگی پراکنده سازی
magnetic leakage	پراکندگی فوران مغناطیسی
atomic scattering factor	ضریب پراکندگی اتمی
to whip in	از پراکندگی باز داشتن
cone of dispersion	مخروط پراکندگی بسکها
cone of fire	مخروط پراکندگی تیرها
variation	نوسان متناوب پراکندگی
maximum scattering angle	زاویه پراکندگی حداکثر
rectangle of dispersion	مستطیل پراکندگی گلوله ها
distribution area	منطقه پراکندگی تیر
dispersion error	اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
light scattering by air molecules	پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
sprawl	بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawling	بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawls	بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
distribution	سازمان دادن پراکندگی تیر
distributions	سازمان دادن پراکندگی تیر
disperse	[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
circular probable error	دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
DEFRAG	در DOS-MS ابزار از حالت پراکندگی در آوردن در DOS-MS
mean free for scattering	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
strong arm	قدرت
vigour	قدرت
energies	قدرت
energy	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
might	قدرت
nerve	قدرت
potency	قدرت
capability	قدرت
nerves	قدرت
zing	قدرت
commanding	با قدرت
godown	قدرت
strong-arm	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
authority	قدرت
sovereignty	قدرت
vis	قدرت
vim	قدرت
vigor	قدرت
strenght	قدرت
power takeoff	قدرت
powering	قدرت
powers	قدرت
will power <idiom>	قدرت
power	قدرت
tensions	قدرت
forcing	قدرت
posses	قدرت
forces	قدرت
powered	قدرت
strengths	قدرت
tension	قدرت
strength	قدرت
posse	قدرت
force	قدرت
emissive power	قدرت صدور
combat power	قدرت رزمی
effective power	قدرت موثر
economic power	قدرت اقتصادی
fluxing power	قدرت سیلان
gripping power	قدرت مهارکنندگی
engine performance	قدرت موتور
engine power	قدرت موتور
explosive energy	قدرت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
fasces	قدرت مجازات
fire power	قدرت تیراندازی
fire power	قدرت اتش
cogency	قدرت عقیده
economic potential	قدرت اقتصادی
conveying capacity	قدرت انتقال
deglutition	قدرت بلع
destructivity	قدرت تخریب
detection range	قدرت اکتشافی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
damping power	قدرت میرایی
countervailing power	قدرت همسنگ
driving power	قدرت محرکه
detectability	قدرت اشکارسازی
cutting capacity	قدرت برش
cutting power	قدرت برش
diagonal power	قدرت قطری
prepotency	قدرت کامل
power dissipation	اتلاف قدرت
power consumption	مصرف قدرت
power cable	کابل قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
palgwe	فوق قدرت
monopoly power	قدرت انحصاری
refractive power	قدرت شکست
resolving power	قدرت تفکیک
retentivity	قدرت نگهداری
saber rattling	قدرت نمایی
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
sea power	قدرت بحری
seapower	قدرت دریایی
power distribution	پخش قدرت
power function	تابع قدرت
puissance	توان قدرت
rating plate	پلاک قدرت
prepotence	قدرت کامل
power transmission	انتقال قدرت
power test	ازمون قدرت
power supplay	منبع قدرت
power structure	ساخت قدرت
power stroke	مرحله قدرت
receptivity	قدرت پذیرش
reflecting power	قدرت انعکاس
power outege	قطع قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
social power	قدرت اجتماعی
source of power	منبع قدرت
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
imperium	قدرت مطلقه
horse power	قدرت اسب
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
power factor	ضریب قدرت