English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
Other Matches
convention merchandies per route قرارداد بین المللی جهت حمل کالا
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
free docks نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
ppi scan ارائه پی پی ای
b scan ارائه ب
displayed ارائه
p scan ارائه پی
presentment ارائه
exposures ارائه
n scan ارائه ان
m display ارائه ام
range bearing display ارائه بی
productions ارائه
m scan ارائه ام
c scan ارائه سی
exposure ارائه
production ارائه
c display ارائه سی
l display ارائه ال
n display ارائه ان
shew ارائه
b display ارائه ب
p display ارائه پی
display ارائه
displaying ارائه
h display ارائه اچ
g scan ارائه جی
representation ارائه
h scan ارائه اچ
representations ارائه
k scan ارائه کی
j display ارائه جی
k display ارائه کی
j scan ارائه جی
presentations ارائه
exhibitions ارائه
exhibition ارائه
d scan ارائه دی
offering ارائه
d display ارائه دی
adductor ارائه
displays ارائه
exposal ارائه
f display ارائه اف
g display ارائه جی
presentation ارائه
l scan ارائه ال
f scan ارائه اف
produce ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
hold forth ارائه دادن
produced ارائه دادن
presents ارائه دادن
presenting ارائه دادن
present ارائه دادن
presented ارائه دادن
showing ارائه اشکارسازی
productions ارائه ساخت
showings ارائه اشکارسازی
production ارائه ساخت
misrepresentation بد ارائه دادن
shows ارائه نمایش
showed ارائه نمایش
show ارائه نمایش
presentation ارائه عرضه
knuckle under <idiom> ارائه دادن
offered پیشکش ارائه
presentations ارائه عرضه
giving ارائه دادن
gives ارائه دادن
represent ارائه کردن
represented ارائه کردن
represents ارائه کردن
misrepresentation بد ارائه نمودن
renderer ارائه دهنده
offer پیشکش ارائه
profert ارائه سند
tender ارائه دادن
offers پیشکش ارائه
produces ارائه دادن
presentability قابلیت ارائه
tendered ارائه دادن
give ارائه دادن
renderable قابل ارائه
tendering ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
put in ارائه دادن
puts ارائه یا توضیح دادن
putting ارائه یا توضیح دادن
probational ارائه مدرک ودلیل
producing اقامه ارائه کردن
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
presenting bank بانک ارائه کننده
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
put ارائه یا توضیح دادن
probation ارائه مدرک ودلیل
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
forthcoming اماده ارائه دادن
lead proof ارائه دلیل کردن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
porrect منبسط کردن ارائه دادن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
defaulting قرارداد
defaulted قرارداد
default قرارداد
mise قرارداد
acted قرارداد
agreements قرارداد
pacts قرارداد
pact قرارداد
act قرارداد
protocols قرارداد
protocol قرارداد
treaties قرارداد
treaty قرارداد
conventions قرارداد
convention قرارداد
agreement قرارداد
defaults قرارداد
defoult قرارداد
contract قرارداد
deeds قرارداد
deed قرارداد
deed of covenant قرارداد
contract :قرارداد
convenant قرارداد
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
labor contract قرارداد کار
law of contract قانون قرارداد
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
unilateral contract قرارداد یک جانبه
labor agreement قرارداد کار
validity of a contract اعتبار قرارداد
lease agreement قرارداد اجاره
escape convention قرارداد گریز
deed of partnership قرارداد مشارکت
validity of contract صحت قرارداد
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
futures contract قرارداد سلف
in contract طبق قرارداد
insurance policies قرارداد بیمه
insurance policy قرارداد بیمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com