English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
Other Matches
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
locknut قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
axis مهره دوم گردن مهره محوری
phillips nut مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
touchdown حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
friendlier خودی
friendlies خودی
friendliest خودی
friendly خودی
relative خودی نسبی
blue forces نیروهای خودی
own goals گل به دروازه خودی
own goal گل به دروازه خودی
self directed پیش خودی
friendlier نیروی خودی
friendlies نیروی خودی
familiar مانوس خودی
insider خودی خودمانی
insiders خودی خودمانی
friendly نیروی خودی
friendly forces نیروهای خودی
friendliest نیروی خودی
friendly state کشور خودی
spontaneity خود به خودی
homes زمین خودی
in group گروه خودی
upcourt سبد خودی
we group گروه خودی
spontaneous خود به خودی
homeling بازیگر خودی
internal heating گرمایش خودی
chicks هواپیمای خودی
home زمین خودی
spontaneous recovery بهبود خود به خودی
spontaneous remission بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
interference مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross جمع اوری کردن نیروی خودی
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
short round گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
mix up, caution موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
positive control کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
screw bolt مهره
vertebra مهره
to take eggs for money خر مهره
beads مهره
burnisher مهره
burnishing stone مهره
bead مهره
nut مهره
spondyl مهره
beadings مهره مهره
beading مهره مهره
die مهره
invertebral بی مهره
invertebrate بی مهره
vertebrate مهره
screw nut مهره
jetton مهره
vertebrates مهره
spineless بی مهره
vertebrae مهره ها
weld bead مهره جوش
hot press مهره
lock nut مهره قفلی
beads مهره فتیله
fly nut مهره خروسکی
hot press مهره کشیدن
burnishing مهره زدن
lumbar در مهره پشت
lumbar مهره کمر
beads مهره ساختن
sleeve مهره ماسوره
diesinking مهره ساز
gloss مهره کشیدن
spina bifida مهره ترک
driving sleeve مهره ماسوره
field bolt پیچ و مهره
nuts and bolts پیچ و مهره
vertebrate استخوانهای مهره
vertebrate مهره دار
sleeves مهره ماسوره
vertebrates استخوانهای مهره
vertebrates مهره دار
bead مهره فتیله
bead مهره ساختن
spanners مهره گشا
slotted round nut مهره شیاردار
spinescent مهره دار
spinose مهره مانند
spanner مهره گشا
spanner مهره پیچ
taw مهره بازی
invertebrata جانوران بی مهره
glazes مهره برق
pieces مهره شطرنج
pieces مهره پارچه
piece مهره شطرنج
thimblerigger مهره باز
spinal columns ستون مهره ها
vertebration مهره بندی
vertebrata مهره داران
vertebral column ستون مهره
vertebral استخوانهای مهره
spinal column ستون مهره ها
vertebral مهره فقره
piece مهره پارچه
glaze مهره برق
chessman مهره شطرنج
nut اجیل مهره
vertebra استخوانهای مهره
centrum جسم مهره
chessmen مهره شطرنج
beady مهره دار
union مهره ماسوره
unions مهره ماسوره
castle nut مهره چاکدار
castellated nut مهره ریخته گی
spanners مهره پیچ
bolts and nuts پیچ و مهره
bolt and nut پیچ و مهره
blind nut مهره کور
bead maker مهره ساز
joint مهره اتصال
nut and union مهره ماسوره
nut thread پیچ مهره
acantha مهره پشت
calender مهره کشیدن
spiny مهره مانند
crown of arch مهره طاق
diamond knurled nut مهره اج دار
man مهره شطرنج
conduit coupling مهره ماسوره
knurled nut مهره اج دار
check nut مهره چاکدار
polishing stone سنگ مهره
chess man مهره شطرنج
mans مهره شطرنج
wing nut مهره گوشه دار
turnbuckle مهره رزوه دار
spanner مهره گشا بست
block counting test ازمون مهره شماری
cross hole nut مهره با سوراخ عرضی
english thread پیچ و مهره انگلیسی
condyloid مانند مهره استخوان
slotted round nut مهره چاک دار
countersink nut مهره خزینه دار
touch move لمس مهره شطرنج
eye bolt مهره چشمی دار
spanners مهره گشا بست
intervertebral بین مهره داران
intervertebral واقع در میان مهره ها
lock nut مهره پشت گیر
joint bolt پیچ و مهره اتصالی
beads دانه تسبیحی مهره
ringbolt مهره حلقه دار
to play marbles مهره بازی کردن
check nut مهره پشت گیر
bead دانه تسبیحی مهره
radiator union پیچ و مهره رادیاتور
wheel nut spanner اچار مهره چرخ
cap nut مهره کلاهک دار
satined paper گاغذ مهره کشیده
check lock مهره پشت گیر
locknut مهره پشت بند
thumb nut مهره بال دار
thumb nut مهره گوشی دار
over worked man مهره شطرنج پر مسئولیت
ballot مهره رای وقرعه کشی
naris سوراخ بینی مهره داران
jam nut نوعی مهره قفلی نازک
balloted مهره رای وقرعه کشی
crowns ستیغ نیمرخ مهره طاق
rachitis اماس یا ورم مهره پشت
crown ستیغ نیمرخ مهره طاق
centrum مرکز بدن مهره داران
axis محور تقارن مهره اسه
ringbolt سوراخ حلقه دار مهره
desperado مهره از بین رفتنی شطرنج
ballots مهره رای وقرعه کشی
rhachitis اماس یا ورم مهره پشت
wing nut پیچ و مهره دارای جاانگشتی
spinal columns تیره پشت ستون مهره
spinal column تیره پشت ستون مهره
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com