English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
bearer bond قرضه بدون نام
Search result with all words
bearer stock سهام و اوراق قرضه بدون نام
perpetual bonds اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
Other Matches
collagteral trust bonds قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
treasury bond سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
class b allotment کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
loan قرضه
loaning قرضه
loans قرضه
borrow pit قرضه
prest قرضه
debenture اوراق قرضه
national debt قرضه ملی
borrow pit محل قرضه
bond predium قرضه با سود
bearer bond سند قرضه
debenture stock سهام قرضه
debenture سند قرضه
debenture سهم قرضه
bonuses پاداش قرضه
bond سند قرضه
coupon سند قرضه
savings bond اوراق قرضه
coupons سند قرضه
bond اوراق قرضه
public debt قرضه عمومی
fiduciary bond قرضه شرافتی
savings bond سهام قرضه
obligations اوراق قرضه
obligation اوراق قرضه
bonus پاداش قرضه
borrow area محل قرضه سد خاکی
debenture برگ یا سهم قرضه
mortgage bond سند قرضه گروئی
national debt burden بار قرضه ملی
government bonds اوراق قرضه دولتی
interim certificates سند قرضه موقتی
registered bond اوراق قرضه با نام
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
preference bonds اوراق قرضه ممتاز
bond issue صدور اوراق قرضه
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
funded تنخواه قرضه دولتی سهام
security گرو سهام قرضه دولتی
appraisement bond اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
bondholder دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
coupon payments منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
contango بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
debenture bond برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
bear سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
class a pay reservation کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
the funds قرضه دولتی سهام وام دولتی
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
indubitable بدون شک
goalless بدون گل
and no mistake بدون شک
undoubtedly بدون شک
doubtlessly بدون شک
bottomless بدون ته
acheilos بدون لب
i'll warrant بدون شک
sans بدون
acheilous بدون لب
wanting بدون
ex بدون
unstressed بدون مد
without بدون
ex- بدون
but بدون
undoubted بدون شک
to a certainty بدون شک
obtrusively بدون حق
not nearctic بدون
bachelor بدون عیال
inaction بدون فعالیت
unlined بدون پوشش
insecure بدون ایمنی
bachelors بدون عیال
unlined بدون استر
unsigned بدون امضاء
unfunded بدون سرمایه
unspotted بدون الودگی
undeviating بدون تردیدرای
unmaned بدون سرنشین
undeviating بدون انحراف
indubitable بدون تردید
unfeigned بدون تصنع
unfinanced بدون پشتوانه
unmannered بدون اداب
notwithstanding بدون توجه
unmennerly بدون اداب
unpromising بدون امید
unsprung بدون فنر
involuntarily بدون اراده
constantly بدون تغییر
backless بدون پشتی
backless بدون پشت
zero elasticity بدون کشش
unequivocal بدون ابهام
unequivocally بدون ابهام
workless بدون عمل
faceless بدون صورت
faceless بدون ویژگی
faultless بدون خطا
nothing if not <idiom> مطمئنا،بدون شک
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
wing it <idiom> بدون آمادگی
under one's own steam <idiom> بدون کمک
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
consistently بدون تناقض
unmanned بدون سرنشین
unexceptional بدون استثنا
unceasing بدون وقفه
inoperculate بدون دریچه
vibrationless بدون لرزه
valveless بدون سوپاپ
vacant succession بدون جانشین
humble بدون ارتفاع
humblest بدون ارتفاع
unvocal بدون موسیقی
unvalued بدون ارج
untitled بدون سراغاز
voteless بدون رای
warless بدون جنگ
wayless بدون جاده
unattended بدون متصدی
without recourse بدون رجوع
without recourse بدون حق مراجعه
without justification بدون مجوز
endless بدون پایان
cold turkey بدون آمادگی
with in compass بدون مبالغه
weanting بدون بی منهای
untitled بدون عنوان
unblushing بدون شرم
avirulent بدون شدت
cordless بدون سیم
irreflexive بدون واکنش
intolerantly بدون بردباری
dealated بدون بال
degas بدون گازکردن
deice بدون یخ کردن
inofficial بدون اجازه
diamensionless بدون اندازه
diamensionless بدون بعد
irrespective of بدون ملاحظه
no doubt بدون تردید
by rote بدون فکر
awless بدون بیم
pathless بدون جاده
bareheaded بدون کلاه
on the square بدون کجی
bloodlessly بدون خونریزی
nonsyllabic بدون هجایی
nonstop بدون توقف
nonboresafe بدون ضامن
non delay بدون تاخیر
dimensionless بدون بعد
disconnectedly بدون ارتباط
discontinuously بدون اتصال
free from slip بدون لغزش
immethodical بدون اسلوب
holdless بدون گیره
free of tax بدون مالیات
free play بدون محدودیت
free trader بدون گمرک
hands down بدون احتیاط
guilelessly بدون تزویر
glabrous بدون کرک
free from backlash بدون لقی
immusical بدون هماهنگی
inapproachable بدون دسترسی
ingenuously بدون تزویر
inelastic بدون کشش
indolently بدون درد
exclusive of بدون در نظرگرفتن
indistinctively بدون فرق
incommunicable بدون رابطه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com