Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
Search result with all words
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
fund
تنخواه قرضه دولتی سهام
funded
تنخواه قرضه دولتی سهام
security
گرو سهام قرضه دولتی
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
Other Matches
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
government bonds
اوراق قرضه دولتی
make a diplomatic representation
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
floater
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
crown debt
طلب دولتی بستانکاری دولتی
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
debenture stock
سهام قرضه
savings bond
سهام قرضه
governmental
<adj.>
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
دولتی
state
دولتی
belonging to the state
<adj.>
دولتی
stated
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
states
دولتی
stating
دولتی
governmental
دولتی
state-
دولتی
public schools
مدارس دولتی
the funds
وام دولتی
state enterprise
مالکیت دولتی
state university
دانشگاه دولتی
state socialism
سوسیالیسم دولتی
state prison
زندان دولتی
state ownership
مالکیت دولتی
state college
دانشکده دولتی
state bank
بانک دولتی
state enterprise
بنگاه دولتی
quasi public
نیمه دولتی
public ship
ناو دولتی
public service
استخدام دولتی
public servants
مامورین دولتی
government officials
مامورین دولتی
government control
نظارت دولتی
government departments
دوایر دولتی
government control
کنترل دولتی
civil services
خدمات دولتی
etatism
سوسیالیزم دولتی
economic unit
موسسه دولتی و ...
government owned industries
صنایع دولتی
government property
مال دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
public monopoly
انحصار دولتی
public institutions
نهادهای دولتی
public domain
خالصه دولتی
public assistance
کمکهای دولتی
political circles
دوایر دولتی
nationalized industries
صنایع دولتی
government sector
بخش دولتی
government regulation
مقررات دولتی
debenture
حواله دولتی
public sector
بخش دولتی
public domain
خالصه دولتی
civil servant
مستخدم دولتی
civil servants
مستخدم دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
public domain
مالکیت دولتی
government office
اداره دولتی
public ownership
خالصه دولتی
stating
دولتی حالت
states
دولتی حالت
stated
دولتی حالت
state-
دولتی حالت
state
دولتی حالت
private
غیر دولتی
privates
غیر دولتی
bearer stock
سهام و اوراق قرضه بدون نام
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
quasi public company
شرکت نیمه دولتی
privatize
غیر دولتی کردن
government broadcasting
پخش برنامههای دولتی
government enterprise
موسسات تولیدی دولتی
order in council
تصویب نامه دولتی
lycee l
دبیرستان دولتی درفرانسه
government securities
اوراق بهادار دولتی
privatization
غیر دولتی کردن
arms
نشان دولتی نیرو
privatising
غیر دولتی کردن
state planning
برنامه ریزی دولتی
granted
کمک دولتی اعانه
The corruption in government offices .
فساد دردستگاههای دولتی
privatizing
غیر دولتی کردن
privatizes
غیر دولتی کردن
grants
کمک دولتی اعانه
grant
کمک دولتی اعانه
privatized
غیر دولتی کردن
adhesion
الحاق دولتی به یک پیمان
the king in council
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
privatises
غیر دولتی کردن
bureaucracies
مجموع گماشتگان دولتی
privatised
غیر دولتی کردن
bureaucracy
مجموع گماشتگان دولتی
blue book
هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
iranian state railways
راه اهن دولتی ایران
dole
کمک هزینه دولتی به بیکاران
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
public ship
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
barratry
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
The subsidy will be phased out next year.
یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
spoils system
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
bureaucrat
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
bureaucrats
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
safe conduct
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
perpetual bonds
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
stop loss order
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
stoporder
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber
محتکر سهام دلال سهام
prest
قرضه
loans
قرضه
loaning
قرضه
loan
قرضه
borrow pit
قرضه
savings bond
اوراق قرضه
bearer bond
سند قرضه
national debt
قرضه ملی
public debt
قرضه عمومی
debenture
سند قرضه
bonuses
پاداش قرضه
debenture
اوراق قرضه
coupons
سند قرضه
obligations
اوراق قرضه
bond predium
قرضه با سود
debenture
سهم قرضه
obligation
اوراق قرضه
coupon
سند قرضه
fiduciary bond
قرضه شرافتی
borrow pit
محل قرضه
bond
سند قرضه
bond
اوراق قرضه
bonus
پاداش قرضه
interim certificates
سند قرضه موقتی
national debt burden
بار قرضه ملی
mortgage bond
سند قرضه گروئی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
debenture
برگ یا سهم قرضه
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
bearer bond
قرضه بدون نام
registered bond
اوراق قرضه با نام
bond issue
صدور اوراق قرضه
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
coupon payments
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
contango
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
holding
سهام
secular trend
سهام
portfolio
سهام
portfolios
سهام
liquidating
سهام
stock
سهام
liquidates
سهام
liquidated
سهام
liquidate
سهام
stocked
سهام
stock_broker
دلال سهام
blue chip
سهام مرغوب
share warrant
گواهینامه سهام
registered shares
سهام بانام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com