English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
Other Matches
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
ionosphere قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
edge تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
caoutchouc لاستیک
inflated guiding tyre لاستیک
tyre لاستیک
tire لاستیک
rubber لاستیک
tires لاستیک
tiring لاستیک
rubbers لاستیک
india rubbers لاستیک
elastic کش لاستیک
tireless بی لاستیک
india rubber لاستیک
pneumatic لاستیک بادی
baloon tire لاستیک اتومبیل
hard rubber لاستیک سخت
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
pneumatic tire لاستیک بادی
rubber bitumen لاستیک قیری
rubberize با لاستیک پوشاندن
tyre لاستیک اتومبیل
latex لاستیک خام
tire لاستیک چرخ
shoe لاستیک چرخ
shoeing لاستیک چرخ
shoes لاستیک چرخ
doorstops لاستیک پای در
spare tyres لاستیک زاپاس
spare tyre لاستیک زاپاس
tyre لاستیک چرخ
tyres لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک چرخ
tyros لاستیک اتومبیل
tyros لاستیک چرخ
foam rubber لاستیک متخلخل
dual tire لاستیک دوبل
india rubbers لاستیک هندی
crepe rubber لاستیک کرپ
coral rubber لاستیک کورال
india rubber لاستیک هندی
rubbery لاستیک مانند
combat tire لاستیک جنگی
cold rubber لاستیک سرد
butyl rubber لاستیک بوتیل
spare tire لاستیک زاپاس
tire لاستیک زدن به
tires لاستیک چرخ
tiring لاستیک زدن به
natural rubber لاستیک طبیعی
synthetic rubber لاستیک ساختگی
hevea rubber لاستیک طبیعی
synthetic rubber لاستیک همگذاشت
tiring لاستیک چرخ
vulcanite لاستیک سخت
doorstop لاستیک پای در
tires لاستیک زدن به
synthetic rubber لاستیک مصنوعی
tire mill دستگاه نورد لاستیک
sidewall کناره لاستیک اتومبیل
india rubbers ساخته شده از لاستیک
tire inflation فشار هوای لاستیک
life belt لاستیک نجات غریق
crepe rubber لاستیک تخت کفش
tire pressure فشار هوای لاستیک
The tyre is punctured (flat). لاستیک سوراخ شده
re tread روکش کردن لاستیک
tire lever اهرم نصب لاستیک
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
india rubber ساخته شده از لاستیک
recap روکش کردن لاستیک
recapped روکش کردن لاستیک
recapping روکش کردن لاستیک
recaps روکش کردن لاستیک
retread روکش کردن لاستیک
retreads روکش کردن لاستیک
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
inner tubes لاستیک تویی اتومبیل و غیره
to have a flat tire [tyre] پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
inner tube لاستیک تویی اتومبیل و غیره
let down باد [لاستیک را] خالی کردن
bite کشش لاستیک روی زمین
bead tire لاستیک با لبههای گرد شده
whitewall لاستیک دوره سفید اتومبیل
bites کشش لاستیک روی زمین
slicks لاستیک بدون طرح روی ان
to mend a puncture لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
to repair a flat tire لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
vulcanite لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت
flat درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flattest درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
tubes لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
tube لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
vulcanization حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
snow tire لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
butyl نوعی لاستیک مصنوعی که ازپلیمریزاسیون ایزوبوتیل بدست می اید
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
triplex سه قسمتی
partite قسمتی
portions قسمتی
triploidy سه قسمتی
portion قسمتی
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
esprit حمیت قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
leg قسمتی از مسابقه
spirit de corps روحیه قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
flat قسمتی از یک عمارت
plank قسمتی ازبرنامه
sectors قسمتی ازجبهه
sector قسمتی ازجبهه
another guess قسمتی دیگر
esprit de corps روحیه قسمتی
flattest قسمتی از یک عمارت
pate سر یا قسمتی از سرانسان
double cloister راهرو دو قسمتی
spirit حمیت قسمتی
spiriting حمیت قسمتی
tripartition سه قسمتی کردن
legs قسمتی از مسابقه
spirit de corps حمیت قسمتی
partial بخشی قسمتی
triploid سه قسمتی سه بخشی
line of contact خط تماس
impact تماس
contact line خط تماس
taction تماس
contingence تماس
impinging تماس
tangents تماس
ding تماس
tangency تماس
impacts تماس
tangent تماس
contacts تماس
contact تماس
contacting تماس
contacted تماس
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
modules قسمتی از سفینه فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
expansion joint اتصال چند قسمتی
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
lobotomies برش قسمتی از مغز
creased قسمتی از زمین کریکت
section charge خرج چند قسمتی
fractions کسر درصدی از قسمتی از
aliquot part charge خرج چند قسمتی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
crease قسمتی از زمین کریکت
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creasing قسمتی از زمین کریکت
fraction کسر درصدی از قسمتی از
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
creases قسمتی از زمین کریکت
lobotomy برش قسمتی از مغز
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
corps a corps تماس بدنی
angle of contact زاویه تماس
contact angle زاویه تماس
communicator شخص در تماس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com