English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
beaver قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
beavers قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
Other Matches
descender قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
salade کلاه خود سبک قرن 51 بدون زره صورت
sallet کلاه خود سبک قرن 51 بدون زره صورت
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
body stocking جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stockings جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
cask کلاه جنگی کلاه خود
casks کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
down سوی پایین بطرف پایین
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
portions قسمتی
triploidy سه قسمتی
partite قسمتی
triplex سه قسمتی
portion قسمتی
esprit de corps روحیه قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
partial بخشی قسمتی
esprit حمیت قسمتی
triploid سه قسمتی سه بخشی
tripartition سه قسمتی کردن
flattest قسمتی از یک عمارت
flat قسمتی از یک عمارت
plank قسمتی ازبرنامه
double cloister راهرو دو قسمتی
spirit حمیت قسمتی
spiriting حمیت قسمتی
sector قسمتی ازجبهه
another guess قسمتی دیگر
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
legs قسمتی از مسابقه
split second قسمتی از ثانیه
leg قسمتی از مسابقه
pate سر یا قسمتی از سرانسان
spirit de corps حمیت قسمتی
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
expansion joint اتصال چند قسمتی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
lobotomies برش قسمتی از مغز
modules قسمتی از سفینه فضایی
section charge خرج چند قسمتی
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
module قسمتی از سفینه فضایی
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
lobotomy برش قسمتی از مغز
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
creases قسمتی از زمین کریکت
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
crease قسمتی از زمین کریکت
creased قسمتی از زمین کریکت
creasing قسمتی از زمین کریکت
fraction کسر درصدی از قسمتی از
aliquot part charge خرج چند قسمتی
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
fractions کسر درصدی از قسمتی از
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
dairies قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
dairy قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
crops حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
cropped حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
tail skid قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
cymric وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
flushing خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushes خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
fat bits بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
poked فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
poke فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
pokes فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
warheads قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
warhead قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
headstock قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
appendix قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
appendixes قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
fermata تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
entablature قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
poking فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
dower قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
almonry [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
wrists قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
wrist قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
footing قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
ullage قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
land tie تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
file handing routine قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
hypotrachelion [um] [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
cap کلاه
aigret گل کلاه
hats کلاه
bilk کلاه سر
ice cap یخ کلاه
cappa کلاه
ice-cap یخ کلاه
hat کلاه
chapeau کلاه
headgear کلاه
ice-caps یخ کلاه
beau کج کلاه
capped کلاه
pompom گل کلاه
head piece کلاه
nightcaps شب کلاه
jack a dandy کج کلاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com