Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
card hopper
قسمت جهنده کارت
Other Matches
trip flare
مین روشن کننده جهنده موشک منور جهنده
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
columns
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
cards
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
jumping
جهنده
hopper
جهنده
leaping
جهنده
jumpers
جهنده
springy
جهنده
jumper
جهنده
flouncy
جهنده
jumpy
جهنده
hoppers
جهنده
colugo
میمون جهنده
spouter
بیرون جهنده
jump spark
جرقه جهنده
propelled mine
مین جهنده
claymore
مین جهنده
bouncy
فنری پس جهنده
fuse cutout
فیوز جهنده
darter
ماهی جهنده
card
کارت تبریک کارت عضویت
cards
کارت تبریک کارت عضویت
name tag
کارت معرفی کارت اسم
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
phalanger
موش خرمای جهنده
bounding mine
مین جهنده ضد نفر
psyllidae
شپشههای جهنده گیاهی
hoppers
هرگونه حشره جهنده
hopper
هرگونه حشره جهنده
psylla
شپشههای جهنده گیاهی
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
card code
کد کارت
card
کارت
stub card
ته کارت
cards
کارت
paste board
کارت
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
card image
تصویر کارت
card guide
راهنمای کارت
card field
فیلد کارت
card format
قالب کارت
postcards
کارت پستال
postcard
کارت پستال
tape to card
از نوار به کارت
card hopper
ناودان کارت
card verifier
بازبین کارت
card verification
بازبینی کارت
card stacker
مخزن کارت
card stacker
کارت پشته کن
card row
سطر کارت
card reader
کارت خوان
card rack
جای کارت
card rack
طاقچه کارت
card punch
کارت منگنه کن
card loader
کارت بارکن
carte
کارت ویزیت
card field
میدان کارت
visiting card
کارت ویزیت
binary card
کارت دودویی
punch card
کارت منگنه
picture postcard
کارت پستال
punched card
کارت منگنه
credit card
کارت اعتباری
credit cards
کارت اعتباری
summary card
کارت خلاصه
range card
کارت برد
red card
کارت قرمز
smart card
کارت هوشمند
visting card
کارت ویزیت
yello card
کارت زرد
green card
کارت سبز
card feed
خورد کارت
card face
رویه کارت
card deck
دسته کارت
card deck
دستینه کارت
card column
ستون کارت
carte blanche
کارت سفید
card code
رمز کارت
card cage
محفظه کارت
calling card
کارت ویزیت
post card
کارت پستال
green cards
کارت سبز
account card
کارت حساب
badge
کارت شناسایی
identification document
کارت شناسایی
ID card
کارت شناسایی
get a long with you
بروپی کارت
ledger card
کارت معین
logic card
کارت منطقی
control card
کارت کنترل
magnetic card
کارت مغناطیسی
paper card
کارت کاغذی
magnacard
کارت مغناطیسی
card
یک کارت پانچ
coulmn card
کارت 69 ستونه
cards
یک کارت پانچ
continuation card
کارت ادامه
job card
کارت برنامه
circuit card
کارت مدار
identification card
کارت شناسایی
ibm card
کارت 08 ستونی
comment card
کارت توضیحی
hollerith card
کارت هالریت
interface card
کارت رابط
input card
کارت ورودی
cartle blanche
کارت بلانش
debit card
کارت بدهی
job card
کارت کار
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
punched card
کارت پانچ شده
punched card
کارت منگنه شده
object deck
دسته کارت مقصود
magnetic strip card
کارت نوار مغناطیسی
data card
کارت ثبت اطلاعات
network interface card
کارت میانجی شبکه
billet slip
کارت محلهای افراد
edge punched card
کارت لب منگنه شده
magnetic ledger card
کارت معین مغناطیسی
magnetic card computer
کامپیوتر با کارت مغناطیسی
end of job card
کارت انتهای کار
row binary card
کارت دودویی سطری
punch card machine
ماشین کارت منگنه
eighty column card
کارت هشتاد ستونی
trailer card
کارت پشت بند
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
card aligner
هم تراز کننده کارت
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
safety card
کارت تامین اتشبار
card jam
گیر کردن کارت
card loader
بار کننده کارت
card punch
دستگاه کارت منگنه
key card
کارت کلید کامپیوتر
card reproducer
تولیدکننده دوباره کارت
card sorter
دستگاه کارت جورکن
card to disk converter
مبدل کارت به دیسک
card-carrying
دارای کارت عضویت
index card
کارتشاخص - کارت Index
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
y punch
سوراخ کارت ستونی .
cards
کارت ویزیت بلیط
punched card control
کنترل کارت پانچ
controller card
کارت کنترل کننده
card
کارت ویزیت بلیط
visiting card
کارت اسم درفرانسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com