Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
neck necessity
قسمت زیرین تاج ستون
Other Matches
trail porty
قسمت نظم ارای ستون
clerestory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory
[ey]
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey
[بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
underlips
لب زیرین
underlip
لب زیرین
subjecent
زیرین
inferior
زیرین
inferiors
زیرین
following on
زیرین
underscoring
زیرین خط
under-
زیرین
following
زیرین
underscores
زیرین خط
following
<adj.>
زیرین
underscore
زیرین خط
underscored
زیرین خط
underlined
خط زیرین
underline
خط زیرین
after mentioned
زیرین
undersides
زیرین
downstair
زیرین
under
زیرین
underlines
خط زیرین
underside
زیرین
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
inferior planets
سیارات زیرین
bottom slide
لغزنده زیرین
underworld
زیرین جهان
undercoat
پشم زیرین
sub grade
لایه زیرین
underpasses
زیرین راه
bottom line
طناب زیرین
limbs
اندام زیرین
limb
اندام زیرین
bedding
لایه زیرین
subway
مجرای زیرین
subways
مجرای زیرین
underpass
زیرین راه
inferior colliculus
برجستگی زیرین
undercut
ببرش زیرین
nether lip or jaw
لب یا ارواره زیرین
neath or neath
پایین زیرین
named here under
نامبرده زیرین
underneath
زیرین پایینی
maxilla
ارواره زیرین
base stone
سنگ زیرین
downward
پایین زیرین
mandibular
ارواره زیرین
lower floor
اشکوب زیرین
nether millstone
اسیاسنگ زیرین
the underwritten names
نامهای زیرین
undercuts
ببرش زیرین
underpart
زیرین بخش
ulna
زند زیرین
true pelvis
لگن زیرین
troposphere
زیرین سپهر
the f. words
کلمات زیرین
labium
لب زیرین حشره
tropopause
زیرین مرز
the figure below
رقم زیرین
beneath
زیرین پایینی
culet
پخ زیرین برلیان
dewatering outlets
خروجی زیرین
hypolimnion
اب سرد زیرین
cutis
پوست زیرین
hypodermis
پوست زیرین
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
binder course
قشر زیرین رویه
top lift
طبقه زیرین پاشنه پا
trismus
تشنج ارواره زیرین
inframaxillary
وابسته به ارواره زیرین
undergrowth
پشم یارویش زیرین
inframaxillary nerves
پیهای ارواره زیرین
underside
طرف یا سوی زیرین
undersides
طرف یا سوی زیرین
nether millstone
سنگ زیرین اسیاب
lower branch of meridian
نصف النهار زیرین
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
infra axillary
وابسته به ارواره زیرین
press bed
بخش زیرین پرس
cutis
لایه زیرین پوست
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
jowls
ارواره زیرین پرنده گونه
semibasement
نیم طبقه زیرین ساختمان
calipee
کاسه زیرین لاک پشت
stag evil
تشنج ارواره زیرین اسب
orlop deck
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop
عرشه زیرین کشتی جنگی
jowl
ارواره زیرین پرنده گونه
eupelagic environment
محیط زیر لایه زیرین
mandibular
اروارهای وابسته به ارواره زیرین
jibs
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion
روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
martingale
طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
jib
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbed
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
labrum
لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
overshot jaw
ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
rhizome
ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttle
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
hard contact printing
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
under weft
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
overbite
پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
pile
ستون
piled
ستون پل
pile
ستون پل
pillar
ستون
plinth
ته ستون
bars
ستون
pillars
ستون
army corpa
ستون
columns
ستون ها
plinths
ته ستون
acroterium
پا ستون
astylar
بی ستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com