English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
medice قسمت میانی زمین
Other Matches
middle part قسمت میانی
looming قسمت میانی پارو
looms قسمت میانی پارو
loom قسمت میانی پارو
loomed قسمت میانی پارو
steering wheel hub قسمت میانی غربالک
amidship قسمت میانی قایق
midgut قسمت میانی مجرای هاضمه
seats قسمت میانی زین اسب
seated قسمت میانی زین اسب
seat قسمت میانی زین اسب
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
center line خط میانی زمین
midfield line خط میانی زمین
center stripe خط میانی زمین
trombone شیپور دارای قسمت میانی متحرک
center piece قسمت میانی اسباب روی میز
middles منطقه میانی زمین
middle منطقه میانی زمین
center ice circle داره میانی زمین
grounded neutral سیم میانی زمین
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
lithosphere قسمت سخت زمین
center ice قسمت بی طرف زمین
subgrade قسمت زیربنای زمین یاصخره
half court قسمت سرویس زمین تنیس
bunker قسمت بدون چمن زمین گلف
bunkers قسمت بدون چمن زمین گلف
nines قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
forecourts قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
nine قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
forecourt قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
neocene قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
boxes هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
box هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
hazard امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
mediate میانی
mesne میانی
middle deck پل میانی
mesial میانی
center back بک میانی
inmost میانی
centrical میانی
mesail میانی
midline خط میانی
mediates میانی
center land خط میانی
medium میانی
mesal میانی
mediating میانی
median میانی
mediated میانی
innermost میانی
centric میانی
medial میانی
mediums میانی
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
halfback بازیگر میانی
central strip نوار میانی
center wing بال میانی
meddled میانی وسطی
center section بال میانی
interconnection اتصال میانی
i.f. فرکانس میانی
median income درامد میانی
mesencephalon مغز میانی
central reserve سکوی میانی
meddles میانی وسطی
meddle میانی وسطی
lower boom تیرک میانی
halfback بازیگرخط میانی
middle fraction جزء میانی
lower boom بوم میانی
drop keel تیغه میانی
intermediate oscillation نوسان میانی
intermediate office مرکز میانی
intermediate link حلقه میانی
intermediate layer لایه میانی
intermediate fuse فیوز میانی
intermediate frequency tank circuit فرکانس میانی
median سکوی میانی
midpoint نقطه میانی
midpoints نقطه میانی
tympanum گوش میانی
neutral wire سیم میانی
hogging تنش میانی
intermediate phase فاز میانی
interphase فاز میانی
buffer حافظه میانی
cut splice پیوند میانی
intermediate zone ناحیه ی میانی
intermediate transmitter فرستنده میانی
mid میانی وسطی
intermediate عضو میانی
mid- میانی وسطی
intermediate طبقه میانی
intermediate terminal ترمینال میانی
intermediate points جهات میانی
intermediate plate صفحه میانی
neutral conductor سیم میانی
intermediate frequency فرکانس میانی
intermediate field میدان میانی
midsection قطعه میانی
middle میانی وسطی
intermediate band باند میانی
interband باند میانی
dorsomedial پشتی- میانی
middle insomnia بیخوابی میانی
middle layer قشر میانی
middle fraction پاره میانی
middle ear گوش میانی
mid flap فلپ میانی
center circle دایره میانی
middles میانی وسطی
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate anneal التهاب میانی
tun dish throught پاتیل میانی
intermediate image تصویر میانی
intermediate distribution frame مقسم میانی
ridge rope سیم میانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
medial layer لایه میانی [پزشکی]
media پوشش میانی سرخرگ
interceding پادر میانی کردن
interceded پادر میانی کردن
intercede پادر میانی کردن
flankerback بازیگر میانی جناح
half length illusion خطای ادراکی میانی
middle lintel in window وادار میانی پنجره
cif فرمت میانی معروف
intercedes پادر میانی کردن
midpoint rule قاعده نقطه میانی
dermis غشاء میانی پوست
medium frequency motor موتور با فرکانس میانی
central concrete membrane پرده میانی بتنی
interjacent میانی در میان افتاده
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
interband telegraphy تلگراف باند میانی
intermediate frequency amplification تقویت فرکانس میانی
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
dorsomedial thalamus تالاموس پشتی- میانی
Somewhere in the darkness جایی در میانی تاریکی
intermediate roll stand مقام نورد میانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com