Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
Other Matches
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
open hearth furnace
کوره روباز کوره زیمنس مارتین
scabs
پوسته پوسته شدن
scab
پوسته پوسته شدن
exfoliate
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
desquamate
پوسته پوسته شدن
recuperative furnace
کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
tunnel klin
کوره کانالی کوره تانل
shells
پوسته
filmed
پوسته
film
پوسته
putamen
پوسته
shell
پوسته
shelling
پوسته
mantle
پوسته
mantles
پوسته
scurf
پوسته
shelly
پوسته پوسته
upper crust
پوسته
chaff
پوسته
shuck
پوسته
single skinned
یک پوسته
encrustations
پوسته
bushing
پوسته
stator
پوسته
testa
پوسته
wythe
پوسته
flaky
پوسته پوسته
skins
پوسته
skinning
پوسته
earth crust
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
crust
پوسته
crusts
پوسته
skin
پوسته
skinned
پوسته
encrustation
پوسته
flaking
پوسته
cod
پوسته
leprose
پوسته پوسته
cortices
پوسته
cortex
پوسته
dishes
پوسته
dish
پوسته
flaked
پوسته
flake
پوسته
cases
پوسته
case
پوسته
patagium
پوسته
incrustment
پوسته
sleeve
پوسته
esquillage
پوسته
layers
پوسته
sleeves
پوسته
membrane
پوسته
sludge
پوسته یخ
incrustation
پوسته
membrance
پوسته
membranes
پوسته
layer
پوسته
skins
پوسته ریخته گی
pelliculate
دارای پوسته
oxide skin
پوسته اکسید
crusts
پوسته زمین
crust
پوسته زمین
skinning
پوسته ریخته گی
skinned
پوسته ریخته گی
skin
پوسته ریخته گی
crankcase
پوسته موتور
cooling shell
پوسته سردکننده
pellicular
پوسته دار
corrugated skin
پوسته موجدار
descaling
پوسته زدایی
valence shell
پوسته والانس
acetate film
پوسته استاتی
wing skin
پوسته بال
subsell
زیر پوسته
sublevel
زیر پوسته
encrustations
پوسته بندی
pod
پوسته محافظ
soft skin
پوسته نرم
soft shelled
نرم پوسته
endocarp
پوسته هسته
skin friction
مقاومت پوسته
pods
پوسته محافظ
membran
پوسته دار
outer shell
پوسته والانس
scutum
پوسته استخوانی
encrustation
پوسته بندی
snail
حلزون با پوسته
earth crust
پوسته زمین
earth's crust
پوسته زمین
electron sheath
پوسته الکترونی
electron shell
پوسته الکترون
bushes
پوسته داخلی
ion sheath
پوسته یونی
energy shell
پوسته انرژی
rawhide
پوسته خام
erratic scab
پوسته جوش
rawhides
پوسته خام
crusty
پوسته مانند
soft shell
نرم پوسته
slough
پوسته خارجی
bush
پوسته داخلی
pellicle
پوسته نازک
damp proof membrane
پوسته نمبند
cupola shell
پوسته کوپل
curing membrane
پوسته نگهبان
rinded
پوسته دار
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
slug
حلزون بدون پوسته
half shell mold
قالب نیم پوسته
encrustations
پوسته دار سازی
film evaporator
تبخیر کننده پوسته
tegmen
پوسته داخلی تخم
front axle housing
پوسته اکسل جلو
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
crust of the earth
پوسته یا قشر زمین
adapter sleeve
پوسته تطبیق دهنده
rear axle casing
پوسته محور عقب
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
encrustation
پوسته دار سازی
body fit sleeve
پوسته یا غلاف مناسب
encrust
بشکل پوسته در اوردن
loricate
دارای پوسته محافظ
encrust
با پوسته یاقشری پوشاندن
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
ectoclast
پوسته خارجی سلول
gear case
پوسته جعبه دنده
drop worm housing
پوسته حلزونی سقوطی
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
helicoid
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
epicarp
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
proctodaeum
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
to crust
[snow]
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crusts
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
crust
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
clinker
تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
geotectonic
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
ovens
کوره
oven
کوره
chimney
کوره
burners
کوره
chimneys
کوره
burner
کوره
fornax
کوره
fornacis
کوره
manholes
کوره
stove
کوره
kiln
کوره
manhole
کوره
kilns
کوره
furnace house
کوره
stoves
کوره
fire box
کوره
furnace bottom
کف کوره
incinerators
کوره
furnace
کوره
pusher type furnace
کوره پیش بر
furnaces
کوره
brick burner
کوره پز
incinerator
کوره
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
oven battery
باطری کوره
quenching and tempering furnace
کوره بهسازی
open hearth furnace
کوره سرباز
furnace dust
بخار کوره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com