Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
prosyllogism
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
Other Matches
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
hex
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
quotient
نتیجه تقسیم یک عدد بر دیگر
quotients
نتیجه تقسیم یک عدد بر دیگر
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
subordinate coajunction
حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
i do not wish it otherwise
جور دیگر باشد نمیخواهم
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
compound complex
دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
pattern lady
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
theorematic
متضمن برهان قضیهای
to demonstrate a proposition
قضیهای را اثبات کردن
vacuole
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
embedded code
مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
virgin wool
[پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
meniscus
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
except as otherwise provided
مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
intervention
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
an odd chair
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
controlling company
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
porism
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
alien
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
data interchange format
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
pseudomorph
جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
implicit function
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
unmoderated list
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
RPC
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hexadecimal
مبنای 61
ternary
در مبنای سه
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
rationale
مبنای کار
base of fire
مبنای اتش
force basis
مبنای یکان
computer based
بر مبنای کامپیوتر
ternary
سه مبنایی در مبنای سه
datum line
خط مبنای سنجش
mobilization base
مبنای بسیج
ration basis
مبنای جیره
sentience
مبنای حس وحساسیت
number base
مبنای عددی
tax base
مبنای مالیاتی
binary number system
سیستم مبنای دو
unit of issue
مبنای توزیع
on trust
بر مبنای اعتبار
fire base
مبنای اتش
data base
مبنای اطلاعات
refrence
مبنای مقایسه
basic of issue
مبنای توزیع
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
troop basis
مبنای یکان
fixed radix
با مبنای ثابت
monetary base
مبنای پولی
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
premiss
قضیه
axiom
قضیه
theorem
قضیه
clauses
قضیه
axioms
قضیه
cases
قضیه
cages
قضیه
cage
قضیه
theorems
قضیه
case
قضیه
theses
قضیه
propositioning
قضیه
propositions
قضیه
clause
قضیه
proposition
قضیه
thesis
قضیه
propositioned
قضیه
software base
مبنای نرم افزار
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
troop basis
مبنای واگذاری یکان
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
base reserves
اماد مبنای ذخیره
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
wartime load
بار مبنای ناو
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
datum plane
سطح مبنای اب دریا
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
chart datum
مبنای عمق نقشه
datum sweeping mark
علامت مبنای روبش
mission load
بار مبنای عملیاتی
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
datum plane
سطح مبنای ارتفاع
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
syllogism
قضیه منطقی
obverse
قضیه تالی
bayes'theorem
قضیه بیس
principal clause
قضیه اصلی
asses bridge
قضیه حماریه
opposites
عکس قضیه
pythagorean proposition
قضیه عروس
opposite
عکس قضیه
slutsky theorem
قضیه اسلاتسکی
orthogonality theorem
قضیه تعامد
bernoulli theorem
قضیه برنولی
poniard asinorum
قضیه حماریه
mattered
امر قضیه
mattering
امر قضیه
matters
امر قضیه
variation theorem
قضیه تغییر
virial theorem
قضیه ویریال
euler theorem
قضیه اولر
h theorem of boltzmann
قضیه H بولتزمن
euler's theorem
قضیه اویلر
rearrangement theorem
قضیه نوارایی
clause
جزء قضیه
matter
امر قضیه
test cases
قضیه در ازمایش
test case
قضیه در ازمایش
expansion theorem
قضیه بسطی
poniard asinorum
قضیه خرفهم
binomial theorem
قضیه دو جملهای
point of honour
قضیه شرف
central limit theorem
قضیه حد مرکزی
clauses
جزء قضیه
boltzmann h threrem
قضیه H بولتزمن
duality theorem
قضیه دوگانگی
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
hydrographic datum
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
keypad
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com