English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
Other Matches
pence صورت جمع کلمه penny
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
dismays بی میلی
inappetence بی میلی
dismay بی میلی
dismayed بی میلی
disrelish بی میلی
reluctancy بی میلی
disapprobation بی میلی
discretional میلی
reluctance بی میلی
indisposedness بی میلی
lassitude بی میلی
grudges بی میلی
disinclination بی میلی
unwillingness بی میلی
grudge بی میلی
grudged بی میلی
milli میلی
disaffection بی میلی
dismaying بی میلی
indisposition بی میلی
indispositions بی میلی
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
milliampere میلی امپر
milliammeter میلی امپرسنج
m.h. میلی هانری
mv میلی ولت
listlessness بی علاقگی بی میلی
half heartedness بی میلی سردی
millivolt میلی ولت
millimeter میلی متر
inclination compass قطبنمای میلی
ribbed میل میلی
millibar میلی بار
anaphrodisia بی میلی جنسی
milisecond میلی ثانیه
unwillingly از روی بی میلی
millimicrosecond میلی میکروثانیه
millihenry میلی هنری
milliroentgen میلی رونتگن
millisecond میلی ثانیه
reluct بی میلی نشاندادن
mmn میلی میکرون
mh میلی هنری
afraid از روی بی میلی
distaste بی میلی بدامدن
millimicron میلی میکرون
hang back بی میلی نشان دادن
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
deprecatory حاکی از نارضایتی یا بی میلی
millivoltmeter میلی ولت سنج
ferruginous اهنی
ferrugineous اهنی
gratling کف اهنی
ferrous اهنی
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
milliequvalent weight وزن هم ارز میلی گرمی
hoop iron تسمه اهنی
graters پنجره اهنی
helmet کلاه اهنی
helmets کلاه اهنی
furniture ابزار اهنی
hood کلاه اهنی
hoods کلاه اهنی
grate قفس اهنی
gratings چارچوب اهنی
grate میلههای اهنی
grated قفس اهنی
grating چارچوب اهنی
grated میلههای اهنی
grates قفس اهنی
ironstone کانی اهنی
grater شبکه اهنی
girder iron تیر اهنی
iron barrel بشکه اهنی
iron plate ورق اهنی
gavelock اهرم اهنی
ferreous اهنی رنگ
martel de fer چکش اهنی
an iron nail میخ اهنی
an iron bar میله اهنی
grates میلههای اهنی
bars میله اهنی
bar میله اهنی
graters شبکه اهنی
grater پنجره اهنی
ironware فروف اهنی
rand تسمهء اهنی
steel helmet کلاه اهنی
my unwillingness to study بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
impenitence بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
steel helmet کلاه خود اهنی
surface plate تراز فلزی یا اهنی
girder armature ارمیچر تیر اهنی
plowhead میله اهنی گاواهن
iron core choke پیچک با هسته اهنی
ferriferous دارای مواد اهنی
iron core transformer مبدل با هسته اهنی
iron core coil پیچک با هسته اهنی
flitched beam تیر چوب اهنی
girths بست اهنی وچرمی
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
nonferrous بدون مواد اهنی
girth بست اهنی وچرمی
howtar خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
ontos تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
stapled گیره کاغذ بست اهنی
stapling گیره کاغذ بست اهنی
nonferrous غیراهنی فلزات غیر اهنی
to lay down a railway ساختمان راه اهنی را اغازکردن
staple گیره کاغذ بست اهنی
gauntlet دستکش اهنی دعوت بمبارزه
caliper پرگار اهنی اندازه گیر
gauntlets دستکش اهنی دعوت بمبارزه
graniteware فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
helmet liner استرکلاه اهنی یا کلاه خود
goffer اهنی که باان توری راچین میدهند
centerboard تیر یا صفحه اهنی میان قایق
skewer سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewering سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
dumb bell میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
skewered سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
wedges چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedging چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedged چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedge چوب اهنی ویژه ضربه برشی
skewers سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
to roll one's eyes <idiom> نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
waffled کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffles کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffling کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
granger road راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
quoit نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
mashy نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
elevate railway راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
quiot حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
PhotoCD استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
wrought اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
train قطار
trained قطار
tandems قطار
tandem قطار
string قطار
file قطار
filed قطار
row قطار
rowed قطار
rows قطار
trains قطار
colleagues هم قطار
compeer هم قطار
conpanion هم قطار
colleague هم قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
train ride گردش با قطار
error burst قطار خطاها
electric train قطار برقی
train driver راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
freight trains قطار باری
The train ran off the rails. قطار از خط خارج شد
wagon master رئیس قطار
railway station ایستگاه قطار
locomotive engineer [American E] راننده قطار
freight train قطار باری
train operator [American E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
prime mover پیش قطار
prime movers پیش قطار
light engineh لوکوموتیو بی قطار
pulse train قطار تپشها
in a row قطار شده
When does the train arrive? قطار کی می رسد؟
sleeping carriage خوابگاه قطار
i lost the train به قطار نرسیدم
cross belt قطار حمایل
wave train قطار موج
train of waves قطار موج
primers پیش قطار
rank قطار رشته
ranked قطار رشته
ranks قطار رشته
primer پیش قطار
train پیش قطار
trained پیش قطار
goods train قطار باربری
trains پیش قطار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com