Dictiornary-Farsi | قطبش زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 125 (7 milliseconds)

English	Persian
depolarization	قطبش زدایی


Search result with all words

acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
polarities	قطبش
polarization	قطبش
polarity	قطبش
battery polarization	قطبش باتری
atomic polarization	قطبش اتمی
polarimetry	قطبش سنجی
polarization of light	قطبش نور
polarization plane	صفحه قطبش
polarization potential	پتانسیل قطبش
polarograph	قطبش سنج
polarization of a medium	قطبش محیط
concentration polarization	قطبش غلظتی
polarizability	قطبش پذیری
dielectric polarization	قطبش دی الکتریکی
horizontal polarization	قطبش افقی
lattice polarization	قطبش شبکه
left hand polarization	قطبش چپ گرد
left handed polarization	قطبش چپ گرد
polarimeter	قطبش سنج
polariscope	قطبش نما
pole changer	تغییردهنده قطبش
polarity changer	تغییر دهنده قطبش
ionic polyrizability	قطبش پذیری یونی
molecular polarizability	قطبش پذیری مولکولی
polarizer	متضاد کننده قطبش دهنده
polarizing	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizes	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarize	قطبش دادن دوقطبی ساختن
deformation polarizability	قطبش پذیری تغییر شکل
polarised	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarising	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarises	قطبش دادن دوقطبی ساختن
de icing	یخ زدایی
deglaciation	یخ زدایی
dehydration	اب زدایی
dispergation	لخته زدایی
desalination	نمک زدایی
desalinization	نمک زدایی
disinhibition	بازداری زدایی
discoloration	رنگ زدایی
desalting	نمک زدایی
desegregation	جدایی زدایی
desensitization	حساسیت زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
decolourization	رنگ زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
demystified	راز زدایی
demystify	راز زدایی
demystifying	راز زدایی
stain removed	لکه زدایی
accretion of silt	رسوب زدایی
troubleshoot	عیب زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
peptization	لخته زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
demystifies	راز زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
decoloration	رنگ زدایی
debugging	اشکال زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
deamination	امین زدایی
deforestation	جنگل زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
de escalation	تشنج زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
descaling	پوسته زدایی
blanching	رنگ زدایی
genocide	نژاد زدایی
debug	اشکال زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
debugged	اشکال زدایی
debugs	اشکال زدایی
detente	تشنج زدایی
undoing	عمل زدایی
decolorization	رنگ زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
deionization	یون زدایی
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی
sterilization	گند زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
degasify	گاز زدایی
de-escalates	تشنج زدایی کردن
de-escalated	تشنج زدایی کردن
de escalate	تشنج زدایی کردن
de-escalate	تشنج زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
bleaching	رنگ زدایی الیاف
de-escalating	تشنج زدایی کردن
defusing	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
demodulation	کشف تحمیل زدایی
deskew	اریب زدایی کردن
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
debug aids	ادوات اشکال زدایی
debugs	اشکال زدایی کردن
program debugging	اشکال زدایی برنامه
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
defused	تشنج زدایی کردن
defuse	تشنج زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی