Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (8 milliseconds)
English
Persian
deforestation
قطع درختان جنگلی
Search result with all words
silva
درختان جنگلی
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
Other Matches
shaw
ردیف درختان
vinedresser
باغبان درختان مو
foliage
برگ درختان
roble
انواع درختان کاج
pomona
الهه درختان میوه
bast
پوست لیفی درختان
cankers
یکجورافت درختان میوه
metasequoia
انواع درختان برگریزکاج
evergreen trees
درختان همیشه سبز
canker
یکجورافت درختان میوه
whitewood
درختان چوب سفید
topiary
مربوط بارایش وتزئین درختان
The trees give a pleasant shade .
درختان سایه قشنگه می اندازد
acorns
میوهء تیرهء درختان بلوط
acorn
میوهء تیرهء درختان بلوط
silvical
جنگلی
jungled
جنگلی
jungly
جنگلی
forestial
جنگلی
ring dove
جنگلی
nemoral
جنگلی
forestal
جنگلی
wilds
جنگلی
silvan
جنگلی
sylvan
جنگلی
wildest
جنگلی
sylvatic
جنگلی
woodsy
جنگلی
wild
جنگلی
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
gutta percha
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
egger
یکجورپروانه که نوزادش برگ درختان رازیان میرساند
woodlot
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
pine barren
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
defoliants
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
thornbush
تمشک جنگلی
foresttree
درخت جنگلی
hard wood
چوب جنگلی
hautbois
درخت جنگلی
hautboy
درخت جنگلی
silva
ناحیه جنگلی
wood rat
موش جنگلی
cushat
کبوتر جنگلی
moor hen
مرغ جنگلی
wood pigeon
کبوتر جنگلی
Forestgreen
<adj.>
<noun>
سبز جنگلی
orang utan
ادم جنگلی
hamadryad
حوری جنگلی
sloes
الوچه جنگلی
orang-outangs
ادم جنگلی
orang-outans
ادم جنگلی
hardwood
چوب جنگلی
sloe
الوچه جنگلی
moorhens
مرغ جنگلی
moorhen
مرغ جنگلی
horseflies
مگس جنگلی
horsefly
مگس جنگلی
beech wood
چوب جنگلی
orang-outang
ادم جنگلی
orang outang
ادم جنگلی
woodlands
زمین جنگلی
hillbilly
ادم جنگلی
durmast
بلوط جنگلی
dryad
حوری جنگلی
woodland
زمین جنگلی
hillbillies
ادم جنگلی
hardwoods
چوب جنگلی
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
girdler
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
tomtit
سینه سرخ جنگلی
wood anemone
شقایق جنگلی امریکایی
wood bind
ویشه تاک جنگلی
woodnote
نغعه پرندگان جنگلی
hardwood fiber
فیبر از چوب جنگلی
brambles
خاربن تمشک جنگلی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
gribble
درخت الوچه جنگلی
blackthorn
درخت الوچه جنگلی
bramble
خاربن تمشک جنگلی
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
a corduroy road
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
woodcock
خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
larrigan
کفش مخصوص مردم جنگلی
slash and burn
بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
defoliant
گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
wood bine
ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
flame tree
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
backwoods
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
satyric
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
disafforest
ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disforest
ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
tump
توده درختان واقع بر روی تپه توده
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Jangle Arjuk
طرح جنگلی ارجوک
[این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
hardwood
چوب جنگلی چوب سخت
beeches
چوب جنگلی چوب چنار
beech
چوب جنگلی چوب چنار
hardwoods
چوب جنگلی چوب سخت
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
deforest
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com