Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
Other Matches
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
skish
مسابقه قلاب اندازی
casting
روش قلاب اندازی
surfcasting rod
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
بطرف ساحل جلو ساحل
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
arm wrestling
مچ اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
fillings
اب اندازی
filling
اب اندازی
diving
اب اندازی
exspuition
تف اندازی
expectoration
تف اندازی
encroachments
دست اندازی
start up
راه اندازی
lead work
جام اندازی
basket dam
بندسله اندازی
encroachment
دست اندازی
trigger
راه اندازی
triggered
راه اندازی
triggers
راه اندازی
lead work
شیشه اندازی
launghing
براه اندازی
leg pull
دست اندازی
sortition
پشک اندازی
actuation
بکار اندازی
gunshot
تیر اندازی
gunshots
تیر اندازی
boot
راه اندازی
ecdysis
پوست اندازی
contortion
ازشکل اندازی
contortions
ازشکل اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
molt
پوست اندازی
firing
توپ اندازی
sortition
قرعه اندازی
snash
دست اندازی
dockage
حق بار اندازی
moulting
شاخ اندازی
moulting
پوست اندازی
extrajection
برون اندازی
abortions
بچه اندازی
abortion
بچه اندازی
ejection
بیرون اندازی
gunfire
تیر اندازی
sputtering
بیرون اندازی
glaziery
جام اندازی
cannonade
توپ اندازی
postponements
تاخیر اندازی
supersedure
تعویق اندازی
postponement
تاخیر اندازی
trap
در تله اندازی
trapping
بدام اندازی
trapping
در تله اندازی
triggering
راه اندازی
cannonry
توپ اندازی
shading
سایه اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
starting
راه اندازی
inbreak
دست اندازی
shores
ساحل
landside
ساحل
shore
ساحل
littoral
ساحل
causey
ساحل
brae
ساحل
ashore
به ساحل
beach
ساحل
coasts
ساحل
coast
ساحل
bank
ساحل
rivage
ساحل
sea shore
ساحل
banks
ساحل
beaches
ساحل
beached
ساحل
driver
برنامه راه اندازی
drivers
برنامه راه اندازی
resets
راه اندازی مجدد
cold boot
راه اندازی سرد
reset
راه اندازی مجدد
encroached
دست اندازی کردن
encroach
دست اندازی کردن
drainage
خشک اندازی فاضلاب
encroaches
دست اندازی کردن
boot record
رکورد راه اندازی
attemptable
قابل دست اندازی
soft start
راه اندازی نرم
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
to lay a wager
دست اندازی کردن
starting torque
کشتاور راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
starting time
زمان راه اندازی
start up disk
دیسک راه اندازی
starting power
قدرت راه اندازی
boot
خود راه اندازی
starting power
توانایی راه اندازی
starting position
وضعیت راه اندازی
starting motor
موتور راه اندازی
operating handle
دستگیره راه اندازی
starting lever
اهرم راه اندازی
reboot
راه اندازی مجدد
to load off
بار اندازی کردن
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
gabion
سله اندازی گابیون
starting procese
فرایند راه اندازی
impinge
دست اندازی کردن
encroach
دست اندازی کردن
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
self assertion
خودرا جلو اندازی
shadow ball
تمرین گوی اندازی
upcast
بالا اندازی تاه کش
igniter switch
کلید راه اندازی
sandbank
ساحل شنی
sandbanks
ساحل شنی
beaches
زدن به ساحل
sea coast
ساحل دریا
shore duty
خدمت ساحل
beached
ساحل شنی
seacoast
ساحل دریا
beach
زدن به ساحل
beach
ساحل شنی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
offshore
از جانب ساحل
seashore
ساحل دریا
seashores
ساحل دریا
river bank
ساحل رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
stethe
ساحل رودخانه
in
نزدیک ساحل
in-
نزدیک ساحل
offshore
دور از ساحل
backshore beach
ساحل جزرو مد
beaches
ساحل شنی
coastwards
بطرف ساحل
on shore
روی ساحل
beach party
تیم ساحل
land combat
نبرد در ساحل
shores
ساحل دریا
shores
کرانه ساحل
near shore
نزدیک به ساحل
coastward
درامتداد ساحل
shore
ساحل دریا
coastward
بطرف ساحل
shore
کرانه ساحل
coastwise
درطول ساحل
coast guardsman
ساحل بان
low lander
ساحل نشین
beached
زدن به ساحل
basegram
پیام از ساحل
inshore
به طرف ساحل
onshore
واقع در ساحل
coral reef
ساحل مرجانی
river line
خط ساحل رودخانه
attack group
گروه تک به ساحل
riparian
ساحل رودخانه زی
bankside
شیب ساحل
back beach
ساحل جزرو مد
backshore
ساحل جزرو مد
hard beach
ساحل مستحکم
bank protection
ساحل داری
bank revetment
پوشش ساحل
coastwards
درامتداد ساحل
cold starting
راه اندازی در حالت سرد
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
glazing
شیشه بری جام اندازی
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
bank line
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle
زاویه شیب ساحل
Ivory Coast
کشور ساحل عاج
riverain
ساکن ساحل رودخانه
seebreeze
باد از دریا به ساحل
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
shoring
پیاده شدن در ساحل
put out
از ساحل عازم شدن
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
lee shore
ساحل در معرض باد
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
coast in point
نقطه ورود به ساحل
landing beach
ساحل پیاده شدن
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com