English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
theseus قهرمان یونانی فاتح امازون ها
Other Matches
planform قهرمان یونانی جنگ تروا
ajax قهرمان یونانی جنگ تروا
amazon رود امازون درامریکای جنوبی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
victorious فاتح
winner فاتح
winners فاتح
conqueror فاتح
victors فاتح
victor فاتح
conquerors فاتح
win a victory فاتح شدن
to gain a victory فاتح شدن
wins فاتح شدن غلبه یافتن بر
win فاتح شدن غلبه یافتن بر
hellenize یونانی کردن یونانی ماب کردن
victors قهرمان
championess زن قهرمان
champion قهرمان
championed قهرمان
championing قهرمان
champions قهرمان
victor قهرمان
heroes قهرمان
world beater قهرمان
hero قهرمان
champing قهرمان مزرعه
champs قهرمان مزرعه
gymnast قهرمان ژیمناستیک
title-holder قهرمان کنونی
title-holders قهرمان کنونی
dynasties قهرمان چندساله
dynasty قهرمان چندساله
heroic قهرمان وار
gymnasts قهرمان ژیمناستیک
champ قهرمان مزرعه
former shampion قهرمان سابق
knights قهرمان شوالیه
knight قهرمان شوالیه
knighting قهرمان شوالیه
knighted قهرمان شوالیه
athletes قهرمان ورزش
athlete قهرمان ورزش
hero worship قهرمان پرستی
sprinters قهرمان دوسرعت
sprinter قهرمان دوسرعت
champed قهرمان مزرعه
absolute champion قهرمان مطلق شطرنج
heroize قهرمان وپهلوان شدن
contenders مدعی دربرابر قهرمان
contender مدعی دربرابر قهرمان
breast برخورد سینه قهرمان دو به نوار
picaresque داستاینکه قهرمان ان رذل است
heroine زنی که قهرمان داستان باشد
ace ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
tragic flaw نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
aces ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
heroically زنی که قهرمان داستان باشد
breasts برخورد سینه قهرمان دو به نوار
heroines زنی که قهرمان داستان باشد
grecian یونانی
pythagorean یونانی
Greeks یونانی
Greek یونانی
toreador قهرمان گاو باز سوار بر اسب
hamlets نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-heroes نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero نقش اول منفی مخالف قهرمان
hamlet نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
phihellenic یونانی دوست
greek gift هدیه یونانی
labyrinthine fret نقش یونانی
poison hemlock شوکران یونانی
hellene یونانی خالص
hellenism اصطلاح یونانی
Greek architecture معماری یونانی
graecism فرهنگ یونانی
larchagaric اگاریکون یونانی
hellenization یونانی شدن
pyrrhonism فلسفه یونانی
greek text متن یونانی
aphrodite ونوس یونانی
graecism اصطلاح یونانی
key pattern زنجیره یونانی
grecism اصطلاح یونانی
grecize یونانی وارکردن
key pattern زبانه یونانی
playoff مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoffs مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
solon سولن مقنن یونانی
grecize یونانی ماب کردن
crepidoma سکو [در ساختمان یونانی]
mu نام حرف یونانی
lambdoidal حرف لام در یونانی
phi حرف ف درالفبا یونانی
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
he has small greek کمی یونانی میداند
acephalo پیشوندیست یونانی بمعنی
he is of greek origin اصلا یونانی است
he is of greek origin اصلش یونانی است
heroize خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
pick wickian شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
grecize یونانی ماب یایونانی وارشدن
sapphic وابسته بشاعره یونانی "سافو"
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
epicurus نام فیلسوف یونانی که معتقد
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
zeus زاوش رئیس خدایان یونانی
beta دومین حرف الفبای یونانی
tenuis علامت مکث و وقفه در یونانی
choragic [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
hippodrome [میدان اسب دوانی یونانی]
alpha حرف اول الفبای یونانی
betas دومین حرف الفبای یونانی
delta حرف چهارم زبان یونانی
deltas حرف چهارم زبان یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
hellenistic وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
gamma حرف سوم الفبای یونانی
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
omega اخرین حرف الفبای یونانی
gammas حرف سوم الفبای یونانی
alphas حرف اول الفبای یونانی
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
erato غزل و شعر عشقی یونانی
Deinocrates [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
eros نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
army of occupation ارتش فاتح ارتش اشغالگر
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
AC و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
Oedipus ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com