English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
Other Matches
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
ballistic وضع حرکت گلوله
ballistic علم حرکت گلوله
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
windage حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
nodal واقع درنزدیک گره
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
pelvic واقع درنزدیک لگن خاصره
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
hovering ceiling حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
ballistics of penetration شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
pandect قوانین
regulations قوانین
rules of the roads قوانین راه
kepler laws قوانین کپلر
kepler's laws قوانین کپلر
rules of engagement قوانین درگیری
admiralty law قوانین دریایی
rules of chess قوانین شطرنج
korte's laws قوانین کرت
administrative law قوانین اداری
doctorine قوانین اصلی
rules committee کمیته قوانین
joule's laws قوانین ژول
interpertation of laws تفسیر قوانین
gas laws قوانین گازها
forest laws قوانین جنگل
succession law قوانین وراثت
statue law قانون یا قوانین
statute book قوانین موضوعه
hague rules قوانین لاهه
hovering acts قوانین ضد قاچاق
gunnery قوانین تیراندازی
explanation of laws شرح قوانین
infraction of rules نقض قوانین
inland rules قوانین داخلی
remedial statutes قوانین اصلاحی
company law قوانین شرکت
labor laws قوانین کار
promulgation of the laws انتشار قوانین
code مجموعه قوانین
written laws قوانین مدون
conflict of laws تعارض قوانین
permissive legislation قوانین مخیره
zipf's laws قوانین زیف
mendelian laws قوانین مندل
conflict of lows تعارض قوانین
competition rules قوانین رقابت
maritime law قوانین دریایی
murphy's laws قوانین مورفی
codification تدوین قوانین
rules of the roads قوانین دریانوردی
radiation laws قوانین تابش
newton's laws of motion قوانین نیوتون
codification وضع قوانین
codex مجموعه قوانین
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
codification جمع وتدوین قوانین
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
under these rules بموجب این قوانین
company law قوانین مربوط به شرکتها
punitive article قوانین جزایی ارتش
codification گرد اوری قوانین
physical که قوانین نرخ بیت
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
child labor laws قوانین کار کودکان
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
military justice قوانین جزایی ارتش
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
gunnery قوانین تیر توپخانه
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
copyright محدود شده با قوانین کپی
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights محدود شده با قوانین کپی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
transfers بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
syntax قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
validating بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com