English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English Persian
gasoline can قوطی بنزین
Other Matches
gasoline سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
canning قوطی قوطی کنسرو
cans قوطی قوطی کنسرو
can قوطی قوطی کنسرو
box magazine قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
tins قوطی
tin قوطی
six-pack شش قوطی
six-packs شش قوطی
boxes قوطی
box قوطی
cans قوطی
canning قوطی
can قوطی
packet قوطی
canisters قوطی
canister قوطی
packets قوطی
jewel case قوطی جواهر
matchboxes قوطی کبریت
tinned توی قوطی
box cameras دوربین قوطی
box camera دوربین قوطی
tinned قوطی کرده
canning قوطی حلبی
accumulator box قوطی اکولاموتور
box of matches قوطی کبریت
match box قوطی کبریت
cans قوطی حلبی
cigar case قوطی سیگار
cigarette case قوطی سیگارت
can قوطی حلبی
canister قوطی خرج
snuffbox قوطی انفیه
springer قوطی قر شده
snuff box قوطی انفیه
can opener در قوطی باز کن
can-opener در قوطی باز کن
can-openers در قوطی باز کن
spice box قوطی ادویه
canisters قوطی خرج
tincan قوطی حلبی
pouncet box قوطی محتوی گردخوشبو
pouncet box قوطی عطر پاش
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
canister [قوطی کوچک دردار]
pillbox قوطی حب دارو وغیره
fly book قوطی مگس ساختگی
pill box قوطی گردونه کوچک
box trail سهم قوطی شکل
can opener [American] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
packages قوطی بسته بندی کردن
packaged قوطی بسته بندی کردن
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
package قوطی بسته بندی کردن
tin opener [British] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
all purpose canister قوطی مواد منفجره همه منظوره
benzole بنزین
motor sprit بنزین
storm bird بنزین
benzine بنزین
fuel بنزین
gas بنزین
gases بنزین
gasses بنزین
gassed بنزین
petrol بنزین
gasolene بنزین
gasoline بنزین
fueled بنزین
fuelled بنزین
fuels بنزین
fuelling بنزین
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
springer قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
premium grade petrol بنزین سوپر
phenyl اصل بنزین
gasoline dump باک بنزین
gasolinic وابسته به بنزین
light gasolin بنزین سبک
high grade petrol بنزین سوپر
gasoline electric بنزین الکتریکی
naphtha بنزین سنگین
petrol container فرف بنزین
petrol filter صافی بنزین
petrol can باک بنزین
Premium gas بنزین سوپر
petrol pipe لوله بنزین
gasoline consumption مصرف بنزین
aviation gasoline بنزین هواپیما
petrol pump تلمبه بنزین
petrol pump پمپ بنزین
gas pump تلمبه بنزین
gas pump پمپ بنزین
filling stations پمپ بنزین
gas station پمپ بنزین
gas level سطح بنزین
gas stations پمپ بنزین
gas inlet valve needle ژیگلور بنزین
gas injection پاشش بنزین
gas injection تزریق بنزین
fuel filter صافی بنزین
fuel pump پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
gas tank پودر بنزین
gas storage مخزن بنزین
gasoline drum بشکه بنزین
gasoline barrel بشکه بنزین
gas بنزین گازمعده
gas tank بخار بنزین
gases بنزین گازمعده
petrol tank مخزن بنزین
avgas بنزین هواپیما
gassed بنزین گازمعده
gasses بنزین گازمعده
gas recovery بازیابی بنزین
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
unleaded petrol بنزین بدون سرب
gasholders محل نگهداری بنزین
gasholder محل نگهداری بنزین
petrol بنزین گیری کردن
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
gas form natrural gas بنزین از گاز طبیعی
storm bird بنزین ریختن ماشین
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
gas synthesis ترکیب مصنوعی بنزین
gasoline gels بنزین تغلیظ شده
gasoline brick بنزین خوش سوز
gasoline brick بنزین بااکتان بالا
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
Where is the neareset petrol station? نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
benzoline بنزین خام یاپالوده نشده
gas saving صرفه جویی در مصرف بنزین
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
gas level gauge دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
mpg مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
Gasoline is volatile . بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gumming رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
demolition block مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com