English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
anticipated price قیمت مورد انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
expectative مورد انتظار
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
anticipated profit سود مورد انتظار
intended saving پس انداز مورد انتظار
anticipated inflation تورم مورد انتظار
expected value ارزش مورد انتظار
expected frequency فراوانی مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
target price قیمت مورد نظر
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
expectantly با انتظار
expectation انتظار
expectance انتظار
prospect انتظار
anticipation انتظار
ready line خط انتظار
expectations انتظار
prospects انتظار
prospecting انتظار
prospected انتظار
expectancy انتظار
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
in the cards <idiom> انتظار داشتن
waiting room اطاق انتظار
lobbied سالن انتظار
error of expectation خطای انتظار
waiting time زمان انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
in prospect انتظار داشته
wait time زمان انتظار
wait state حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
in prospective انتظار داشته
anteroom اطاق انتظار
ante-chamber اتاق انتظار
anterooms اطاق انتظار
expectancy table جدول انتظار
expectancy chart نمودار انتظار
half pay حق انتظار خدمت
bide در انتظار ماندن
rendezvous area موضع انتظار
probable <adj.> انتظار می رود
expected <adj.> انتظار می رود
lobby سالن انتظار
reception room اتاق انتظار
redezvous محل انتظار
standby حالت انتظار
anticipative درحالت انتظار
cooling period زمان انتظار
reception rooms اتاق انتظار
standbys حالت انتظار
waiting-room اتاق انتظار
aspiration level سطح انتظار
presumable <adj.> انتظار می رود
waiting-rooms اطاق انتظار
lobbies سالن انتظار
estimated <adj.> انتظار می رود
waiting list لیست انتظار
waiting lists لیست انتظار
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
anticipated <adj.> انتظار می رود
inopinate انتظار نداشته
to my great surprise برخلاف انتظار من
anticipatory در حال انتظار
waiting-room اطاق انتظار
to look forward to انتظار داشتن
point spread امتیاز قابل انتظار
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
means end expectation انتظار وسیله- هدف
on deck در انتظار نوبت شنا
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
nonpay status حالت انتظار خدمتی
suit up ذخیره در انتظار بازی
likly انتظار داشتنی مناسب
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
look forward انتظار چیزی را داشتن
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
promises نوید انتظار وعده دادن
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
promise نوید انتظار وعده دادن
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
await منتظر شدن انتظار داشتن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
expect انتظار داشتن منتظر بودن
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
expects انتظار داشتن منتظر بودن
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
wait انتظار کشیدن معطل شدن
waited انتظار کشیدن معطل شدن
waits انتظار کشیدن معطل شدن
expected انتظار داشتن منتظر بودن
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
priceless بی قیمت
PR قیمت
treasure ذی قیمت
equivalents هم قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
valuing قیمت
invalued بی قیمت
wage price guideline قیمت
cif قیمت
wage price spiral قیمت
set (one) back <idiom> قیمت
cost قیمت
high priced پر قیمت
all in price قیمت کل
worth قیمت
bourse قیمت
valueless بی قیمت
equivalent هم قیمت
nominal کم قیمت
above rubies بی قیمت
value قیمت
quotation قیمت
quotations قیمت
price line خط قیمت
price قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
prices قیمت
price limit حد قیمت
values قیمت
apprising قیمت کردن
final price اخرین قیمت
apprises قیمت کردن
fair price قیمت بیطرفانه
final price قیمت نهائی
freightage قیمت حمل
fair price قیمت مناسب
fair price قیمت عادلانه
prizer قیمت گذار
slash قیمت را شکستن
fair price قیمت منصفانه
slashes قیمت راشکستن
purchase money قیمت جنس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com