English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
f.o.b قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
Other Matches
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
c i f قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
inseparable cost حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
cost insurance, freight قیمت بیمه و هزینه حمل
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
catalogue price قیمت کالا درکاتالوگ
price tag برچسب قیمت کالا
cif&e exchange and freight,insurance ,cost قیمت بیمه
basing point pricing قیمت تمام شده کالا
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
what is the p of this article قیمت این کالا چند است
landed terms قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
markup تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
cost and frieght قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
bearer policy بیمه نامه بدون نام
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
cost absoption هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
c.i.f. یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bear تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
What is the price excluding meals? قیمت بدون غذا چقدر است؟
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
numeration احتساب
pregiurement احتساب قبلی
fisher equation یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
prefiguration پیش بینی احتساب قبلی
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
tare وزن خالص چیزیرا احتساب کردن
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
reassurances بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy بیمه نامه ورقه بیمه
policies بیمه نامه ورقه بیمه
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
outgoing مخارج
spending مخارج
outlays مخارج
aggregate expenditures مخارج کل
disbursements مخارج
expenditures مخارج
expenses مخارج
estimate of costs تخمین مخارج
freight charges مخارج حمل
travelling expenses مخارج سفر
expense account حساب مخارج
porterage مخارج باربری
postage مخارج پستی
luxury spending مخارج تجملی
management expenses مخارج مدیریت
costs of proceedings مخارج عدلیه
welfare expenditures مخارج رفاهی
management expenses مخارج اداری
wage costs مخارج دستمزد
cost estimate تخمین مخارج
wasteful expenditures مخارج بیهوده
marginal outlays مخارج نهائی
expenditure approach روش مخارج
expense accounts حساب مخارج
social outlays مخارج اجتماعی
holding costs مخارج نگهداری
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
rate of spending نرخ مخارج
incidental expenses مخارج اتفاقی
operating cost مخارج عملیاتی
reasonable scale مخارج متعارفه
capital expenditure مخارج سرمایهای
operating expenses مخارج عملیاتی
foot پرداختن مخارج
tax expenditures مخارج مالیاتی
superstitious uses مخارج خرافاتی
national spending مخارج ملی
military expenditure مخارج نظامی
actual expenses مخارج واقعی
expenditure مخارج صرف
budget expenditures مخارج بودجه
military spending مخارج نظامی
public expenditures مخارج عمومی
licence fee مخارج پروانه
portage مخارج باربری
municipal spending مخارج شهرداری
rate of spending میزان مخارج
national expenditures مخارج ملی
deduction of expenses کسر مخارج [اقتصاد]
overhead مخارج کلی سرجمع
sumptuary law قانون تحدید مخارج
marginal propensity to spend میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend میل نهائی به مخارج
unfinanced مخارج پرداخت نشده
noncash expenditures مخارج غیر نقدی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
all the expenses fell on him تمام مخارج به گردن اوافتاد
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
You need spare no expense . نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
time cost curve منحنی مخارج برحسب زمان
postpaid مخارج پستی قبلا پرداخت شده
self support اتکاء بخود تکفل مخارج خود
To cut down expenses . خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
postpaid پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
insurer بیمه گر
insurers بیمه گر
insurer, underwriter بیمه گر
insurance premium حق بیمه
insurance permium حق بیمه
underwriters بیمه گر
underwriter بیمه گر
level premium حق بیمه
assurer بیمه گر
assurances بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
insurance حق بیمه
premiums حق بیمه
premium حق بیمه
aids to trade بیمه
insurance بیمه
assurance بیمه
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
sumptuary law قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
life assurance بیمه جان
assuring بیمه کردن
actuary متخصص بیمه
wagering policy بیمه قماری
accident insurance بیمه حوادث
actuary کارشناس بیمه
assures بیمه کردن
actuaries متخصص بیمه
actuaries کارشناس بیمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com