English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
double filament lamp لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
Other Matches
incandescent lamp لامپ رشتهای
incandescent bulb لامپ رشتهای
bulbs لامپ رشتهای
filament lamp لامپ رشتهای
bulb لامپ رشتهای
double contact lamp لامپ با اتصال مضاعف
double triode لامپ تریود مضاعف
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
heater فیلامان
hot-wiring فیلامان
resistance wire فیلامان
filament فیلامان
hot-wires فیلامان
hot-wire فیلامان
incandescent filament فیلامان
hot-wired فیلامان
metal filament فیلامان
hot wire فیلامان
heaters فیلامان
filaments فیلامان
filament resistor مقاومت فیلامان
heating battery باطری فیلامان
filament voltage ولتاژ فیلامان
filament transformer ترانسفورماتور فیلامان
filament terminal ترمینال فیلامان
filament circuit مدار فیلامان
filament wire سیم فیلامان
filament current جریان فیلامان
filament input ورودی فیلامان
zigzag spiral filament فیلامان زیگزاگ
low voltage battery باطری فیلامان
filament winding سیم پیچی فیلامان
disappearing filament pyrometer اذرسنج فیلامان دار
filament temperature درجه حرارت فیلامان
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
penicillate رشتهای
unifilar تک رشتهای
filiform رشتهای
duplexes دو رشتهای
duplex دو رشتهای
fibrinous رشتهای
rbis همبستگی دو رشتهای
string file پرونده رشتهای
multicore چند رشتهای
multicore line خط چند رشتهای
string manipulation دستکاری رشتهای
triserial correlation همبستگی سه رشتهای
string formula فرمول رشتهای
biserial correlation همبستگی دو رشتهای
three core cable کابل سه رشتهای
string operation عملیات رشتهای
fibrous protein پروتئین رشتهای
single core cable کابل یک رشتهای
single core هادی تک رشتهای
duplex channel مجرای دو رشتهای
full duplex کاملا دو رشتهای
multiple wire چند رشتهای
full duplex تمام دو رشتهای
duplexing دو رشتهای کردن
duplex transmission مخابره دو رشتهای
filamentous لیفی رشتهای
filamentary لیفی رشتهای
interdisciplinary میان رشتهای
half duplex نیم دو رشتهای
single conductor سیم تک رشتهای
single conductor هادی تک رشتهای
single core کابل یک رشتهای
full duplex کاملا" دو رشتهای
doubled مضاعف
multiple مضاعف
doubled up مضاعف
double precision مضاعف
double line خط مضاعف
double مضاعف
bilateral مضاعف
duplex مضاعف
duplexes مضاعف
multicore cable کابل چند رشتهای
point biserial correlation همبستگی دو رشتهای نقطهای
multiple cable کابل چند رشتهای
rpbis همبستگی دو رشتهای نقطهای
bifilar winding سیم پیچ دو رشتهای
continous strand furnace کوره رشتهای دائمی
multiple conductor cable کابل چند رشتهای
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi conductor cable کابل چند رشتهای
full duplex channel مجرای کاملا دو رشتهای
half duplex transmission مخابره دو نیم رشتهای
double counting محاسبه مضاعف
double bond اتصال مضاعف
double blowing دمش مضاعف
double cropping کشت مضاعف
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
double word کلمه مضاعف
double beam پرتو مضاعف
doubled columns ستونهای مضاعف
doubleword کلمه مضاعف
doubliy بطور مضاعف
doubly linked با پیوند مضاعف
dual density تراکم مضاعف
dual nationality تابعیت مضاعف
duplex computer کامپیوتر مضاعف
duplex console پیشانه مضاعف
duplexing مضاعف سازی
double decomposition تجزیه مضاعف
double density چگالی مضاعف
double precision دقت مضاعف
double punch منگنه مضاعف
double refraction انکسار مضاعف
double refraction شکست مضاعف
double salt نمک مضاعف
double taxation مالیات مضاعف
double length طول مضاعف
double density تراکم مضاعف
double diode دیود مضاعف
double dissociation گسست مضاعف
double image تصویر مضاعف
double junction اتصال مضاعف
double lead screw حلزونی مضاعف
double length با طول مضاعف
double salt ملح مضاعف
double alternation تناوب مضاعف
duplexing مضاعف کردن
birefringence شکست مضاعف
birefringence انکسار مضاعف
two throw ladder پلکان مضاعف
double مضاعف نمودن
bilateral observation دیدبانی مضاعف
doubled up مضاعف نمودن
fiddle blocks قرقره مضاعف
doubled مضاعف نمودن
binary جفتی مضاعف
multiple cable joint اتصال کابل چند رشتهای
null رشتهای که هیچ حرفی ندارد
double taxation مالیات بندی مضاعف
double blind method روش بی نام مضاعف
double density recording ضبط تراکم مضاعف
double entry دفتر داری مضاعف
double hardening سخت گردانی مضاعف
double irradiation technique روش تاباندن مضاعف
double limiter محدود کننده مضاعف
double piston engine موتور پیستون مضاعف
double tape نوار مساحی مضاعف
double beam شعاع مضاعف نور
doubled pawns پیادهای مضاعف شطرنج
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
double linked list لیست پیوندی مضاعف
oversrike چاپ مضاعف دخشه
alphabetic character set رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
addend عدد مضاعف عددافزوده شده
alum سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
to cut brake or beat a r گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
polyene ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
atoms مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
energetics رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
urologic رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
biocenology رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
photochemistry رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
urology رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
ink چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
inks چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
cryogenics سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
cirrus لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
scalar نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
ascii رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
limiter لامپ اف ام
electric lamp لامپ
lamp bulb لامپ
valve لامپ
tubes لامپ
tube لامپ
lamp لامپ
valves لامپ
lamps لامپ
diode لامپ
lock in base tube لامپ قفلی
loktal base لامپ قفلی
x ray tube لامپ رونتگن
warning light لامپ خطر
williams tube لامپ ویلیام
loctal base لامپ قفلی
mazda lamp لامپ مزدا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com