English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
fascia لایه پوششی فیبری
fascias لایه پوششی فیبری
Other Matches
coating پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
fibering فیبری
helmet liner کلاه فیبری
fiber cleat مقره فیبری
fiber conduit لوله حفاظ فیبری
fiber cored cable کابل با مغز فیبری
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
tegumentary پوششی
integumentary پوششی
tegmentum غشاء پوششی
screening fire اتش پوششی
hedging تبدیل پوششی
covering letters نامه پوششی
covering letter نامه پوششی
tegumnentum غشاء پوششی
sheeting پوششی لفاف
lap joint اتصال پوششی
covering force نیروی پوششی
caul غشاء پوششی
covering troops یکانهای پوششی
tunica غشاء پوششی
screening effect اثر پوششی
screening force نیروی پوششی
coverage دفاع پوششی
covering barrier مانع پوششی
full back مدافع پوششی
fullback دفاع پوششی
epithelialize بافت پوششی شدن
epithelize بافت پوششی شدن
lamination لایه لایه سازی
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه کردن
interlayer لایه بین دو لایه
delamination لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
delaminate لایه لایه شدن
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
antistatic mat پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
sounds پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
screening electrons الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
yards لایه
layer line خط لایه
yard لایه
ribband لایه
leaf لایه
coated لایه
provine لایه
shelling لایه
shell لایه
shells لایه
coats لایه
coatings لایه
coat لایه
lamellose لایه لایه
lamellar لایه لایه
three ply سه لایه
three-ply سه لایه
tiers لایه
ribbands لایه
ribands لایه
padding لایه
strata لایه ها
tier لایه
substrate لایه
course لایه
layer لایه
layers لایه
coursed لایه
courses لایه
stuffless بی لایه
riband لایه
beds لایه
bed لایه
stratum لایه
epilimnion اب لایه زبرین
euphotic اب لایه نورگیر
top layer لایه فوقانی
damp proof course= لایه نمگیر
damp proof course= لایه نمبند
hard layer لایه سخت
in layers در چند لایه
zonate لایه دار
epilimnion اب لایه سطحی
energy stage لایه انرژی
filter layer لایه صافی
filter layer لایه پالایش
undercoat زیر لایه
five ply پنج لایه
waterproofing course لایه اب بندی
energy shell لایه انرژی
drainage course لایه زهکش
frost blanket course لایه پاد یخ
traprock لایه بازالتی
depletion layer تهی لایه
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
hard layer لایه سفت
thin film لایه نازک
limnetic zone لایه نورگیر اب
magnetic layer لایه مغناطیسی
multilayer چند لایه
mylar لایه پولیستری
outer shell لایه والانس
valence shell لایه والانس
oxide film لایه اکسیدی
pervious blanket لایه زهکش
porous layer لایه روزنهای
priming layer لایه استری
soil horizon لایه خاک
silt layer لایه لای
selected material لایه فرم
reversing layer لایه واگردان
sedimentation لایه گذاری
layering لایه بندی
layer of rock لایه سنگی
sub grade لایه زیرین
impervious blanket لایه ناتراوا
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
insulated layer لایه عایق
surface course لایه رویی
intermediate layer لایه میانی
the inner layer لایه درونی
ionosphere لایه یونسفر
lamella لایه صفحه
overburden لایه سربار
wearing course لایه رویی
superstratum ابر لایه
substratum زیر لایه
substrate زیر لایه
subsell زیر لایه
stratification لایه بندی
sublevel زیر لایه
subfloor لایه زیر کف
sand layer لایه ماسه
bedding لایه زیرین
stripping تراش لایه رو
base course لایه شالوده
basaltic stratum لایه بازالتی
plasterboard لایه گچی
barrier layer لایه سدی
acid lining لایه اسیدی
surfacing لایه پوشش
pads لایه پشتی
pad لایه پشتی
priming لایه اول
bedding لایه بندی
plied لایه کاغذ
plies لایه کاغذ
ply لایه کاغذ
strands لایه رودخانه
strand لایه رودخانه
plying لایه کاغذ
binder course لایه استر
bioderm لایه زنده
blockstone course لایه سنگچین
stripping برداشت لایه رو
stratosphere لایه- سپهر
carbon deposite لایه کربن
laminated لاله لایه
coat of plastering لایه اندود
blocking layer لایه سدی
boundary layer لایه مرزی
concrete layer لایه بتنی
confining layer لایه فشارزا
bottom layer لایه مشترک
cortices لایه رویی روپوش
levelling course لایه تسطیح کننده
padding پیمایش لایه گذاری
hardened case لایه سخت شده
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
protective layer لایه یا روکش محافظ
purlin لایه یا تیرک اتصال
thin layer chromatography کروماتوگرافی لایه نازک
cushioning لایه گذاشتن چنبره
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
throphogen لایه خوراک ساز
lamella عضو شبیه لایه
protective coat لایه یا قشر محافظ
layered دارای لایه یا طبقه
deposition سطح با یک لایه نازک
depositions سطح با یک لایه نازک
pelagic ژرف لایه ابPELA
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com