Dictiornary-Farsi | لباس خودمانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sportswear	لباس خودمانی


Other Matches

to dress [put on your clothes or particular clothes]	لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
motley	مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out	پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
intimate	خودمانی
unihibit	خودمانی
intimating	خودمانی
hail fellow	خودمانی
throwaway	خودمانی
familiar	خودمانی
intimates	خودمانی
intimated	خودمانی
homey	خودمانی
pally	خودمانی
tames	بیمزه خودمانی
natter	حرف خودمانی
nattered	حرف خودمانی
nattering	حرف خودمانی
natters	حرف خودمانی
familial	خویشاوندی خودمانی
nicknack	نام خودمانی
insiders	خودی خودمانی
homely	خودمانی وصمیمانه
nickname	نام خودمانی
nicknamed	نام خودمانی
nicknames	نام خودمانی
nicknaming	نام خودمانی
folksy	دوستانه خودمانی
pillow talk	صحبت خودمانی
familiarised	خودمانی کردن
hypocoristic	تصغیری و خودمانی
familiarises	خودمانی کردن
hobnobbed	دوستانه خودمانی
familiarized	خودمانی کردن
familiarize	خودمانی کردن
familiarising	خودمانی کردن
hobnobbing	دوستانه خودمانی
hobnobs	دوستانه خودمانی
taming	بیمزه خودمانی
tamest	بیمزه خودمانی
familiarizes	خودمانی کردن
tamer	بیمزه خودمانی
tame	بیمزه خودمانی
tamed	بیمزه خودمانی
coze	صحبت خودمانی
klatch	اجتماع خودمانی
insider	خودی خودمانی
hobnob	دوستانه خودمانی
familiarizing	خودمانی کردن
klatsch	اجتماع خودمانی
hypocorism	لقب خودمانی وبشروخی
His manners are free and easy.	خیلی خودمانی است
dishabille	حالت خودمانی و بی رودربایستی
unihibited	بی قید وبند خودمانی
hypocorism	اصطلاح یا کلمه خودمانی وتصغیری
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
flannel	لباس
garb	لباس
vestment	لباس
attire	لباس
flannels	لباس
donkey jacket	لباس
rosette	گل لباس
vesture	لباس
untented	بی لباس
rosettes	گل لباس
clobbers	لباس
clobbering	لباس
clobbered	لباس
clobber	لباس
clothing	لباس
nightgown	لباس شب
nightgowns	لباس شب
bathhouse	لباس کن
costumes	لباس
evining dress	لباس شب
dressing	لباس
dressings	لباس
costumes	لباس ها
outwall	لباس تن
accouterments	لباس
out fit	لباس
costume	لباس
accouterment	لباس
oilskins	لباس ضد اب
acoutrement	لباس
bibandtucker	لباس
costume	لباس
frou frou	خش خش لباس
garderobe	اشکاف لباس
gaberdine	لباس پوشش
laundress	لباس شوی زن
spacesuit	لباس فضایی
clothier	لباس فروش
necklines	گردن لباس
neckline	گردن لباس
gratuitous issue	لباس پیشکش
gowns	روپوش لباس شب
gown	روپوش لباس شب
sportswear	لباس راحت
menswear	لباس مردانه
slopwork	لباس دوخته
braw	جوش لباس
habiliment	لباس زیبا
mab	لباس ژولیده
clothes tree	چنگک لباس
wooly	لباس پشمی
knock about clothes	لباس کار
dressed in white	لباس سفیدپوشیده
kiyi	برس لباس
finical	خوش لباس
fearnought suit	لباس نسوز
driss uniform	لباس رسمی
haute couturer	طراح لباس
habiliments	لباس مخصوص
habilitate	لباس پوشیده
Clinging clothes. Tight-fitting dress.	لباس چسب تن
flashproof	لباس ضد شعله
slash	چاک لباس
flight gear	لباس پرواز
wet suits	لباس غواصی
launderer	لباس شوی
spacesuits	لباس فضایی
disguisedly	با لباس مبدل
dreadnought	لباس بارانی
sportswear	لباس ورزش
slashes	چاک لباس
slashed	چاک لباس
exposure suit	لباس محافظ
woolie	لباس پشمی
survival suit	لباس نجات
costume	لباس محلی
toggery	لباس فروشی
tou book	لباس تکواندو
tunicle	لباس کوتاه
costumes	لباس محلی
robe de chambre	لباس خانه
print dress	لباس چیتی
skirt	دامن لباس
skirted	دامن لباس
to dress up	لباس پوشیدن
to a onself	لباس زیباپوشیدن
tuxedos	لباس رسمی
tuxedo	لباس رسمی
the long robe	لباس قضائی
smoking jacket	لباس اسموکینگ
slack suit	لباس راحتی
ski suit	لباس اسکی
silk	لباس ابریشمی
wet suit	لباس غواصی
dry suit	لباس غواصی
skirts	دامن لباس
tux	لباس رسمی
knitwear	لباس کشباف
dress suit	لباس رسمی شب
academicals	لباس دانشگاهی
fancy dress	لباس بالماسکه
tog	لباس پوشیدن
antiblackout suit	لباس ضد فشار اب
vestment	لباس رسمی
asbestos kit	لباس نسوز
battle dress	لباس ضدگلوله
water suit	لباس ضد فشار اب
night robe	لباس خواب
academic costume	لباس دانشگاهی
playsuit	لباس ورزش
pajama	لباس خواب
undergarments	لباس بزیر
rainwear	لباس بارانی
undergarment	لباس بزیر
zipper	زیب لباس
underclothing	لباس زیر
zippers	زیب لباس
uniform of the day	لباس فصل
wearer	پوشنده لباس
attire	لباس پوشاندن
regimental	لباس نظامی
regimental	لباس هنگ
liveried	دارای لباس
habits	لباس روحانیت
habit	لباس روحانیت
clothes	جامه لباس
plain	لباس غیرنظامی
plainer	لباس غیرنظامی
doffs	لباس کندن
seams	درز لباس
seam	درز لباس
housecoats	لباس خانه
housecoat	لباس خانه
hangers	چنگک لباس
hanger	چنگک لباس
thing	لباس موجود
slip-ons	لباس گشاد
slip on	لباس گشاد
plains	لباس غیرنظامی
plainest	لباس غیرنظامی
woolly	: لباس پشمی