English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
English Persian
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
Other Matches
labral وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
out <adv.> بیرونی
bakkat بیرونی
cortical بیرونی
dooryard بیرونی
extern بیرونی
out door بیرونی
externals بیرونی
exterior بیرونی
exteriors بیرونی
outer بیرونی
outward بیرونی
outdoor بیرونی
external بیرونی
external force نیروی بیرونی
physiognomies چهره بیرونی
arbor support یاطاقان بیرونی
extrinsic بیرونی خارجی
acrotic بیرونی خارجی
physiognomy چهره بیرونی
foreign بیرونی ناجور
extrados springing line پاطاق بیرونی
bailey دیوار بیرونی
outsides در بیرون بیرونی
outside در بیرون بیرونی
external socket پریز بیرونی
bailey باروی بیرونی
the crown of the teeth دندان بیرونی
extrinsic values ارزشهای بیرونی
outworld جهان بیرونی
outwall دیوار بیرونی
outer shell electron الکترون بیرونی
base-court حیات بیرونی
under زیرین
under- زیرین
subjecent زیرین
downstair زیرین
following on زیرین
after mentioned زیرین
undersides زیرین
underside زیرین
underscore زیرین خط
inferiors زیرین
underscored زیرین خط
following <adj.> زیرین
inferior زیرین
underlines خط زیرین
underscores زیرین خط
underline خط زیرین
underscoring زیرین خط
underlined خط زیرین
following زیرین
underlips لب زیرین
underlip لب زیرین
outwards بطرف خارج بیرونی
outside influence نفوذ بیرونی یا خارجی
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
rind پوسته بیرونی هرچیزی
the crown of the teeth قسمت بیرونی دندان
toa قسمت بیرونی سر چوب
outpart قسمت بیرونی یا دوردست
scarf skin پوشش یاغلاف بیرونی
outer work function انرژی خروج بیرونی
outed فاش شدن بیرونی
over بیرونی شفا یافتن
horn-work [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
out فاش شدن بیرونی
out- فاش شدن بیرونی
outward بطرف خارج بیرونی
outgoing traffic جاده به راستای بیرونی
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
base court حیاط بیرونی یاعقبی
chorion پرده بیرونی جنین
externally heated arc قوس گرمیونایی بیرونی
over- بیرونی شفا یافتن
sub grade لایه زیرین
nether millstone اسیاسنگ زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
limbs اندام زیرین
lower floor اشکوب زیرین
underworld زیرین جهان
limb اندام زیرین
undercuts ببرش زیرین
downward پایین زیرین
the figure below رقم زیرین
underpart زیرین بخش
undercoat پشم زیرین
ulna زند زیرین
beneath زیرین پایینی
troposphere زیرین سپهر
tropopause زیرین مرز
true pelvis لگن زیرین
the underwritten names نامهای زیرین
the f. words کلمات زیرین
undercut ببرش زیرین
bottom line طناب زیرین
subway مجرای زیرین
base stone سنگ زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
bottom slide لغزنده زیرین
inferior planets سیارات زیرین
hypolimnion اب سرد زیرین
hypodermis پوست زیرین
culet پخ زیرین برلیان
underneath زیرین پایینی
dewatering outlets خروجی زیرین
cutis پوست زیرین
subways مجرای زیرین
labium لب زیرین حشره
named here under نامبرده زیرین
bedding لایه زیرین
maxilla ارواره زیرین
underpasses زیرین راه
neath or neath پایین زیرین
underpass زیرین راه
mandibular ارواره زیرین
exteriority حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
cutis لایه زیرین پوست
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
underside طرف یا سوی زیرین
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
undersides طرف یا سوی زیرین
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
undergrowth پشم یارویش زیرین
binder course قشر زیرین رویه
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
press bed بخش زیرین پرس
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
geophysics علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
calipee کاسه زیرین لاک پشت
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
outer ear گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
external ear گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
ageum son قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
overbite پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
underpass گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpasses گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com