English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (3 milliseconds)
English Persian
clod لخته
clods لخته
coagulum لخته
floccule لخته
Other Matches
lobed لخته لخته
peptization لخته زدایی
clogged لخته شدن
clogs لخته شدن
coagulation لخته شدن
curdling chemistry شیمی لخته
flocculate لخته شده
pig lead لخته سرب
grume لخته خون
pig iron اهن لخته
lobulation لخته کوچک
lobule لخته کوچک
clog لخته شدن
coagulated لخته شدن
coagulates لخته شدن
coagulating لخته شدن
clot لخته خون
clots لخته خون
clotting لخته خون
coagulate لخته شدن
dispergation لخته زدایی
gory لخته شده
coagulation لختگی لخته شدن
goring خون بسته و لخته شده
gored خون بسته و لخته شده
gore خون بسته و لخته شده
gores خون بسته و لخته شده
bilobate دولختی منقسم بدو لخته
the lobes of the liver لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
thrombus خون منعقد شده در رگ لخته
plasmin دیاستاز عامل تجزیه لخته خون
thromboses تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
thrombosis تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
puddling تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
pig iron اهن کوره قالگری لخته اهن
clot دلمه شدن لخته شدن
clots دلمه شدن لخته شدن
clotting دلمه شدن لخته شدن
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com