English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Other Matches
PLease let me know(notiffy me). لطفا" به من خبر بدهید
Please answer the telephone. لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please give me this one . این یکی را لطفا" بدهید
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
rub it in به خوردش بدهید
oyez گوش بدهید
send a letter کاغذ بدهید
give it a twist انرا پیچ بدهید
Go ahead! انجام بدهید دیگه!
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
give your v to برای اورای بدهید
listen to me بمن گوش بدهید
go head ادامه بدهید بفرماید
hsd it out بدهید دندان را بکنند
muster up your courage جرات بخود بدهید
pay a way the sheet کاغذ را بدهید بیاید
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
Please let me give you a lift (ride). اجازه بدهید سوارتان کنم
Keep moving! ادامه بده [بدهید ] به راه!
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Press the elevator button. تکمه آسانسور رافشار بدهید
Please give me four more. چهار تای دیگر به من بدهید
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you give me a heads up? <idiom> آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Please give the other foot . لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Allow me to chew it over in my mind . اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
Could you clarify that for me? می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
midnight فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Let me back up and explain how ... به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
graciously لطفا"
patronizingly لطفا
prithee لطفا
deigns لطفا پذیرفتن
deigning لطفا پذیرفتن
deign لطفا پذیرفتن
vouchsafing لطفا حاضرشدن
With milk, please. لطفا با شیر.
vouchsafed لطفا حاضرشدن
vouchsafe لطفا حاضرشدن
Tickets, please. لطفا بلیت.
vouchsafes لطفا حاضرشدن
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
Please stand up ! لطفا" بایستید !
deigned لطفا پذیرفتن
please سرگرم کردن لطفا
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
Please let me know. لطفا"به من اطلاع دهید
Please come down(downstairs). لطفا"بفرمایید پایین
Stand back, please ! لطفا"عقب با یستید
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
kindly لطفا از روی مرحمت
The bill, please. لطفا صورت حساب.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
pleases سرگرم کردن لطفا
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
condescendingly ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Hold the line, please! لطفا گوشی را نگه دارید!
Please do not touch! لطفا دست نزن [نزنید] !
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please consider my suggestion. لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please turn left now. لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Please write down your new address . لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Please let me in on your affairs . لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
Please get it off ! [Please clean it up !] لطفا این را پاک کنید !
Please pass round the fruit . لطفا" میوه را دور بگردانید
Please heat up my food. لطفا" غذایم را داغ کنید
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please help yourself ( with the food ) . لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Please partake of this meal . لطفا" از این غذا صرف کنید
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Save this for me, please! لطفا این را برای من نگه دار!
Move along, please! [in a crowd] لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Please face me when I'm talking to you. لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
Please accept this gift as a mark of my friendship. لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
I'll have a beer with a rum chaser. لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
answering پاسخ
counterplea پاسخ رد
answers پاسخ
no : پاسخ نه
statement پاسخ
response [commentary] پاسخ
rebutter پاسخ رد
answer پاسخ
replication پاسخ
representation [statement] پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
in reply to در پاسخ
responsions پاسخ
item of written comment پاسخ
answered پاسخ
responses پاسخ
negative reply پاسخ رد
responds پاسخ
reply پاسخ
replying پاسخ
respond پاسخ
response پاسخ
responded پاسخ
answerback در پاسخ
in answer to در پاسخ به
replied پاسخ
replies پاسخ
response duration مدت پاسخ
response set امایه پاسخ
response rate سرعت پاسخ
response latency نهفتگی پاسخ
response intensity شدت پاسخ
preparatory response پاسخ مقدماتی
response generalization تعمیم پاسخ
reflection response پاسخ قرینه
response equivalence هم ارزی پاسخ
anatomy response پاسخ کالبدی
response amplitude دامنه پاسخ
response differentiation تفکیک پاسخ
replier پاسخ دهنده
response strength نیرومندی پاسخ
vaccum response پاسخ غیابی
voice answer back پاسخ سمعی
w response پاسخ کلی
whole response پاسخ کلی
early answer پاسخ زود
vab پاسخ سمعی
to make a response پاسخ دادن
response threshold استانه پاسخ
response time زمان پاسخ
responsorial پاسخ دهنده
running rate اهنگ پاسخ
come up with <idiom> یافتن پاسخ
to definitive answer پاسخ قطعی
position response پاسخ مکانی
emitted response پاسخ صدوری
responds پاسخ دادن
responded پاسخ دادن
respond پاسخ دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com