English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
Other Matches
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
citron لیمو
sweet lemon لیمو
lemon لیمو
lemon juice آب لیمو
lemons لیمو
citric acid جوهر لیمو
to express the juice of lemon اب لیمو گرفتن
lemon tree درخت لیمو
lemon لیمو ترش
chino لیمو شیرین
citric acid جوهر لیمو ترش
limy مثل لیمو ترش
whiskey sour کوکتیل مرکب از ویسکی و شکرو اب لیمو
hollandaise سوس مرکب از کره وزرده تخم مرغ واب لیمو وسرکه
calices فنجان
a cup یک فنجان
cotyla فنجان
cupule فنجان
drinking glass فنجان
acetabulum فنجان
cupful فنجان
cupfuls فنجان
pannikin فنجان فلزی
mazard پیاله فنجان
calix پیاله فنجان
Absolutely disproportionate [totally] فیل و فنجان
cuppa یک فنجان چای
thimblerigger فنجان باز
cup of tea فنجان چای
cups فنجان گذاشتن
cup فنجان پیاله
cup فنجان گذاشتن
cups فنجان پیاله
cupped فنجان پیاله
teacup فنجان چای
teacups فنجان چای
cupped فنجان گذاشتن
cups بشکل فنجان دراوردن
cup بشکل فنجان دراوردن
tea cup فنجان چای خوری
cupped بشکل فنجان در اوردن
cupped بشکل فنجان دراوردن
teacupful بقدر یک فنجان چای
demitasse فنجان قهوه خوری
What about a cup of tea? با یک فنجان چای چطوری ؟
cup بشکل فنجان در اوردن
cups بشکل فنجان در اوردن
Shall I pour you a cup of tea? برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
teabowl فنجان چای خوری بی دسته
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
it a day روزی یک فنجان چای خوری
tea cloth دستمال برای خشکاندن فنجان ها
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
marinade [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
graciously لطفا"
prithee لطفا
patronizingly لطفا
With milk, please. لطفا با شیر.
Tickets, please. لطفا بلیت.
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
deign لطفا پذیرفتن
vouchsafe لطفا حاضرشدن
vouchsafes لطفا حاضرشدن
vouchsafing لطفا حاضرشدن
Please stand up ! لطفا" بایستید !
deigned لطفا پذیرفتن
deigning لطفا پذیرفتن
deigns لطفا پذیرفتن
vouchsafed لطفا حاضرشدن
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
The bill, please. لطفا صورت حساب.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
Please let me know. لطفا"به من اطلاع دهید
Please come down(downstairs). لطفا"بفرمایید پایین
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
Stand back, please ! لطفا"عقب با یستید
kindly لطفا از روی مرحمت
pleases سرگرم کردن لطفا
PLease let me know(notiffy me). لطفا" به من خبر بدهید
please سرگرم کردن لطفا
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please answer the telephone. لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please consider my suggestion. لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
condescendingly ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Please heat up my food. لطفا" غذایم را داغ کنید
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please do not touch! لطفا دست نزن [نزنید] !
Please turn left now. لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Please get it off ! [Please clean it up !] لطفا این را پاک کنید !
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Hold the line, please! لطفا گوشی را نگه دارید!
Please pass round the fruit . لطفا" میوه را دور بگردانید
Please write down your new address . لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
Please let me in on your affairs . لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
Please give me this one . این یکی را لطفا" بدهید
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Move along, please! [in a crowd] لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Save this for me, please! لطفا این را برای من نگه دار!
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
Please partake of this meal . لطفا" از این غذا صرف کنید
Please help yourself ( with the food ) . لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
Please face me when I'm talking to you. لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Could we have a fork please? ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
Can you send a breakdown lorry, please? آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
May I have the menu, please? ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
Could we have some matches please? ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Could we have a napkin please? ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
I'll have a beer with a rum chaser. لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
Please accept this gift as a mark of my friendship. لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
Would you post this for me, please? ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Would you change the lamp please? آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you change the tyre please? آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com