Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (6 milliseconds)
English	Persian
internal resisting moment	لنگر مقاوم درونی
Other Matches
resisting moment	لنگر مقاوم
moment of resistence	لنگر مقاوم
internal furnace	کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
hardened site	حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
dynamic	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically	نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
aweigh	تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
anchor watch	گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
anchor in sight	لنگر بالاست لنگر را دیدم
capstan	میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
plasma plating	مقاوم
refractory	مقاوم
resistor	مقاوم
resistors	مقاوم
resistant	مقاوم
tolerant	مقاوم
renitent	مقاوم
resister	مقاوم
resisters	مقاوم
adamant	مقاوم یکدنده
adamantly	مقاوم یکدنده
weatherproof	مقاوم در برابرهوا
resistive force	نیروی مقاوم
rigid cores	هستههای مقاوم
water resistant	مقاوم در برابر اب
counterpoise	نیروی مقاوم
stand up <idiom>	مقاوم بودن
forcing cone	مخروط مقاوم
hardened site	پایگاه مقاوم
stabile	مقاوم در برابرگرما
wear resistant	مقاوم در بربر سائیدگی
drag chain conveyor	نقاله با زنجیر مقاوم
resistant to heat	مقاوم در برابر گرما
torsion resistant	مقاوم در برابر پیچش
resistance to tempering	مقاوم در برابر بازپخت
drag force	نیروی مقاوم حرکت
swelling resistant	مقاوم در برابر تورم
resistance to failure	مقاوم در برابر ترک
shell proof	مقاوم در مقابل گلوله
lightfast	مقاوم در برابر نور
windproof	مقاوم در مقابل باد
creep resistant	مقاوم در برابر خزش
resistance to cracking	مقاوم در برابر شکستگی
heat resisting steels	فولادهای مقاوم حرارتی
heat fast paint	رنگ مقاوم گرما
passive earth pressure	فشار مقاوم خاک
passive earth pressure	رانش مقاوم خاک
resistance to corrosion	مقاوم در برابر زنگ زدگی
insulant	ماده مقاومت کننده مقاوم
fracture proof	مقاوم در برابر شکستگی نشکن
acid resistant	ماده مقاوم در برابر اسید
stainless steel	فولاد مقاوم در برابر خوردگی
resistors	اسباب مقاوم دربرابر برق
resistor	اسباب مقاوم دربرابر برق
resistance to plastic deformation	مقاوم در برابر تغییر شکل
earthquake proof foundation	غیر مقاوم درمقابل زلزله
deadman	پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
resister	اسباب مقاوم دربرابر برق
defendant	مقاوم درمقابل زور و فشار
resisters	اسباب مقاوم دربرابر برق
thermistor	الت مقاوم درمقابل برق
defendants	مقاوم درمقابل زور و فشار
resistance to deflaction	مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
phosphate esters	مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
acid fast	مقاوم در برابر رنگ بری اسید
cold wet clothing	لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
incolen	الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
bomb proof	پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
cassette	پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel	الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
cassettes	پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune	مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
subjective	درونی
indoor	درونی
inward	درونی
interior	درونی
intestines	درونی
civil	درونی
inmost	درونی
intrinsic	درونی
intestine	درونی
inside	درونی
internal	درونی
insides	درونی
inner	درونی
in	درونی
infelt	درونی
innermost	درونی
in-	درونی
tumble home	خم درونی
in	:درونی
in-	:درونی
interiors	درونی
endogenous	درونی
stiffer	مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating	ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
stiff	مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest	مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
ingrowth	رویش درونی
endophasia	تکلم درونی
pectoral	صدری درونی
enteroceptor	گیرنده درونی
interoceptor	گیرنده درونی
entophyte	انگل درونی
intrados	قوس درونی
intrinsic approach	رهیافت درونی
dynamic	نیروی درونی
springing of soffit	پاطاق درونی
intrados springing line	پاطاق درونی
intrinsic motivation	انگیزش درونی
endoderm	پرده درونی
endocardium	پرده درونی دل
ductless gland	غده درونی
spring of intrados	پاطاق درونی
interiors	درونی درون
internal force	نیروی درونی
endogenous event	رویداد درونی
cooptation	انتخاب درونی
pectorals	صدری درونی
indoor	درونی داخلی
interior affairs	کارهای درونی
interiority	درونی بودن
internal inhibition	بازداری درونی
internal consistency	هماهنگی درونی
internal secretion	ترشح درونی
inner shell electron	الکترون درونی
internal conversion	تبدیل درونی
internal energy	انرژی درونی
internal font	فونت درونی
internal friction	اصطکاک درونی
internal friction	سایش درونی
internal phase	فاز درونی
interflow	جریان اب درونی
intercorrelation	وابستگی درونی
bal badak	تیغ درونی پا
internal reflection	انعکاس درونی
internality	درونی بودن
internal work	کار درونی
indravgnt	جریان درونی
internal vibrator	لرزاننده درونی
inflow	ریزش درونی
inherent viscosity	گرانروی درونی
logarithmic viscosity number	گرانروی درونی
inmost thoughts	اندیشههای درونی
inner loop	حلقه درونی
internal temperature	دمای درونی
inner speech	گفتار درونی
internal pressure	فشار درونی
interior	درونی درون
internalizes	درونی کردن
internalized	درونی کردن
internalize	درونی کردن
internalising	درونی کردن
subjectivity	درونی بودن
internalises	درونی کردن
internalised	درونی کردن
the inner layer	چینه درونی
dynamically	نیروی درونی
internal command	فرمان درونی
the inner layer	لایه درونی
internalizing	درونی کردن
interpolation	براورد درونی
interpolations	براورد درونی
loggia	ایوان درونی
pore pressure	فشار درونی
esoteric	رمزی درونی
aula	حیاط درونی
archivolt	قوس درونی
innate	درونی چسبنده
internalization	درونی ساختن
in-fighting	کشمکش درونی
endo arterities	اماس درونی شریان
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
internal hard disk	دیسک سخت درونی
internal sort	مرتب کردن درونی
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
thermionic arc	قوس گرمیونایی درونی
autotelic	دارای قصد درونی
scarp	دیوار درونی خندق
internal consistency coefficient	ضریب همسانی درونی
inside berm	سکوی شیببر درونی
sacrp	دیوار درونی خندق
inner work function	انرژی خروج درونی
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
endometrium	پرده درونی زهدان
psychogenesis	پیدایش نیروی درونی
internal torque	گشتاور نیروی درونی
internist	متخصص داروهای درونی
endospore	غشاء درونی تخم
midland	بین الارضین درونی
endosporium	غشاء درونی تخم
mesophyll	بافت درونی برگ
enostosis	اماس درونی استخوان
inwarness	بطون درونی بودن
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
endometritis	اماس درونی زهدان
endocarp	حلقه درونی میوه
endocrane	سطح درونی جمجمه
internalization	درونی یا باطنی کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com