Dictiornary-Farsi | لوازم کمکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
accessory	لوازم کمکی


Other Matches

auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
accessory	لوازم یدکی لوازم اضافی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
furnishings	لوازم
dixings	لوازم
equipments	لوازم
estovers	لوازم
fixings	لوازم
apparatus	لوازم
fixing	لوازم
tackling	لوازم
fitments	لوازم
tackles	لوازم
accessories	لوازم
tackle	لوازم
fitment	لوازم
fitting	لوازم
needments	لوازم
serviced	لوازم
equipment	لوازم
service	لوازم
fittings	لوازم
tackled	لوازم
rigged	لوازم لباس
rigs	لوازم لباس
kits	بسته لوازم
bedding	لوازم تختواب
kit	بسته لوازم
accessory	لوازم فرعی
accessory	لوازم یدکی
accessories	لوازم یدکی
utensil	لوازم اشپزخانه
photographic accessories	لوازم عکاسی
hairstyling accessories	لوازم آرایشمو
firing accessories	لوازم احتراق
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
illuminating fixture	لوازم روشنایی
kitchen stuff	لوازم اشپزخانه
travelling outfit	لوازم سفر
Home appliances	لوازم خانگی
personal effects	لوازم شخصی
plumbing tools	لوازم لولهکشیخانه
throwing apparatus	لوازم پرتاب
utensils	لوازم اشپزخانه
maintenance materials	لوازم تعمیرات
photography	لوازم عکاسی
gear	اسباب لوازم
geared	اسباب لوازم
gears	اسباب لوازم
tool tether	لوازم مورداحتیاج
sanitary ware	لوازم بهداشتی
tackle	لوازم کار
fire-irons	لوازم بخاری
fittings	لوازم قایق
tackled	لوازم کار
rig	لوازم لباس
paraphernalia	اسباب لوازم
stationery	لوازم التحریر
tackles	لوازم کار
fittings	لوازم ثابت
tackling	لوازم کار
outfit	لوازم فنی
outfits	لوازم فنی
fire irons	لوازم پای بخاری
equipage	اسباب و لوازم جنگی
stationer	فروشنده لوازم التحریر
outfitters	فروشنده لوازم شکار
motorcar accessories	لوازم اضافی اتومبیل
muniment	وسیله دفاع لوازم
upholstery	اثاثه یا لوازم داخلی
spare parts list	فهرست لوازم یدکی
table ware	لوازم میز یا سفره
accessory box	جعبه لوازم یدکی
accessory pouch	کیسه کوچک لوازم
spares stock	موجودی لوازم یدکی
fixture	لوازم نصب کردنی
stationers	فروشنده لوازم التحریر
duffle bag	کیسه لوازم شخصی
outfitter	فروشنده لوازم شکار
desk accessory	لوازم رومیزی یا روزمره
bathing things	لوازم شنا [حمام]
bathing gear	لوازم شنا [حمام]
bathing clothes	لوازم شنا [حمام]
drawing materials	لوازم نقشه کشی
dressing case	جعبه لوازم ارایش
swimming things	لوازم شنا [حمام]
drilling fixture	لوازم مته کاری
tableware	لوازم میز یا سفره
ancillary	کمکی
auxiliaries	کمکی
subsidiaries	کمکی
supplementary	کمکی
auxiliary	کمکی
subsidiary	کمکی
secondary	کمکی
sanitate	دارای لوازم بهداشتی کردن
duffle	لوازم واثاثه قابل حمل
fixtures	لوازم برقی و لوله کشی
toiletry	لوازم ارایش اسباب توالت
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
dinner set	لوازم و فرف شام یا ناهار
duffel	لوازم واثاثه قابل حمل
manifest destiny	لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
mountings	لوازم نصب شده روی وسیله
stock in trade	لوازم وابزار کار فوت وفن
pantry	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
user interface	میانجی کمکی
slack variable	متغیر کمکی
remedial measure	اندازه کمکی
coprocessor	پردازنده کمکی
commutating pole	قطب کمکی
communicating pole	قطب کمکی
prony motor	موتور کمکی
utilitu program	برنامه کمکی
split pole motor	موتور کمکی
relieving arch	طاق کمکی
relieving tackle	تاکل کمکی
booster magneto	دینام کمکی
reserve accumulator	انباره کمکی
interpoles	قطبهای کمکی
interpole	قطب کمکی
intermediate grid	شبکه کمکی
sabot	خرج کمکی
operating supplies	مواد کمکی
by pass valve	شیر کمکی
boostes transformer	ترانسفورماتور کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
dummy antenna	انتن کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliaries	امدادی کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
auxiliary	امدادی کمکی
accommodator	کارگر کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
booster pump	پمپ کمکی
artificial aids	وسایل کمکی
boostes pump	پمپ کمکی
artificial antenna	انتن کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
back up frequency	فرکانس کمکی
Personal effects are duty-free.	لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
bedclothes	لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tote road	جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
wills	فعل کمکی "خواهم "
norton utilities	برنامههای کمکی نورتن
accessory cells	یاخته های کمکی
aid	کمک وسایل کمکی
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
pitman	عضو گروه کمکی
willed	فعل کمکی "خواهم "
visual aids	ابزارهای کمکی دیداری
astrocyteo	نوعی یاخته کمکی
table utility	برنامه کمکی جدولی
I can't help it. <idiom>	من نمیتونم کمکی کنم.
will	فعل کمکی "خواهم "
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
sabot	خرج موشکی کمکی
afforce	نیروی کمکی فرستادن به
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
kedge anchor	لنگر کمکی ناو
interpole motor	موتور با قطب کمکی
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
igniter pad	کیسه خرج کمکی
dozzle	مخزن کمکی تغذیه
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
aided	کمک وسایل کمکی
guiding	عضلات کمکی مجاور
aiding	کمک وسایل کمکی
layshaft	محور دندانه کمکی
lee helm	سکان کمکی ناو
back end processor	پردازنده کمکی تک منظوره
mace utilities	برنامه کمکی میس
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
build up	نیروی کمکی تقویت نیروها
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
build-up	نیروی کمکی تقویت نیروها
I'm really not responsible for it. <idiom>	من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
audiovisual aids	ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
build-ups	نیروی کمکی تقویت نیروها