Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
insulated conduit tube
لوله عایق شده
Search result with all words
utilidor
لوله عایق کننده
Other Matches
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
insulator
جسم عایق ماده عایق
insulators
جسم عایق ماده عایق
insulators
عایق کننده روکش عایق
insulator
عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
بست لوله دوراهی لوله
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
non conductor
عایق
floor insulator
عایق کف
impediment
عایق
impediments
عایق
insulator
عایق
insulators
عایق
insulant
عایق
detent
عایق
waterproof
عایق اب
waterproofed
عایق اب
waterproofs
عایق اب
cloggy
عایق
dielectric
عایق
drag chain
عایق
pawl
عایق
insulation
عایق
insulated plier
انبر عایق
weatherproof
عایق هوا
obstruction
مانع عایق
insulant
ماده عایق
obstructions
مانع عایق
insulated
عایق دار
insulation board
صفحه عایق
insulating varnish
لعاب عایق
insulation testing apparatus
عایق سنج
ideal dielectric
عایق کامل
insulating material
مواد عایق
insulating material
جسم عایق
insulating material
ماده عایق
insulating cement
سیمان عایق
insulated tongs
انبر عایق
brake
عایق مانع
sound insulation
عایق صدا
braked
عایق مانع
brakes
عایق مانع
braking
عایق مانع
resistance
عایق مقاومت
slot insulation
عایق شیار
insulated wall
دیواره عایق
insulated wire
سیم عایق
insulated layer
لایه عایق
insulating bushing
بوش عایق
wall insulator
عایق دیوار
insulative
عایق کردن
rainproof
عایق باران
circular loom
نای عایق
dielectric isolation
جداسازی با عایق
drag hook
قلاب عایق
insulate
عایق کردن
insulating compound
مواد عایق
insulate
عایق سازی
insulation
عایق گذاری
battery insulator
عایق باتری
insulates
عایق سازی
cleat
عایق انگلیسی
insulating
عایق کردن
insulates
عایق کردن
insulation
عایق کاری
non conducting
عایق گرما
non conducting
عایق برق
fish paper
عایق کاغذی
adiabatic
عایق گرما
rachet
گیره عایق
electrical insulator
عایق الکتریکی
laggin
عایق بندی
insulating
عایق سازی
soundproof
عایق صدا
mica dielectric
عایق میکا
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
mess kit
فرف عایق غذاخوری
insulating
با عایق مجزا کردن
damper
عایق تعدیل کننده
lead in insulator
عایق سیم انتن
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
isolates
عایق دار کردن
isolating
عایق دار کردن
insulation defect
نقص عایق بندی
heat insulation
عایق کاری حرارتی
insulation of concrete
عایق کاری بتن
insulation fault
نقص عایق بندی
insulation fault
نقص عایق کاری
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
insulate
با عایق مجزا کردن
isolate
عایق دار کردن
insulates
با عایق مجزا کردن
insulation loss
تلف عایق بندی
insulation class
کلاس عایق بندی
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
insulating brick
اجر عایق بندی
weatherbeater
<adj.>
عایق رطوبتی، آب بند
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated conductor
هادی عایق شده
insulated cable
کابل عایق شده
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
form insulation
عایق کاری قالب
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
tightening material
مواد عایق کننده
flameproof
عایق شعله ضد اتش
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
insulation
روپوش کشی عایق کردن
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
bushing
عایق غلاف حیله گردان
clothing
عایق بندی روکش کشیدن
storm door
درب عایق هوای توفانی
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets
گیره عایق چرخ ضامن دار
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight
غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thickest
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
pipe fitter
لوله کش
pipe cutter
لوله بر
hickey
لوله خم کن
spouting
لوله
ductile
لوله شو
nose
سر لوله
noses
سر لوله
hose
لوله
drain pipe
لوله
valve
لوله
valves
لوله
chimney
لوله
pipe layer
لوله کش
stave
لوله اب
blast pipe
لوله دم
blast main
لوله دم
chimneys
لوله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com