English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
Other Matches
slotted casing لوله جدار مشبک
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
tube قسمت خاندار لوله
tubes قسمت خاندار لوله
hindgut قسمت خلفی لوله گوارش
gun bore قسمت خان دار لوله توپ
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
breech جان لوله قسمت پیچ کولاس
netted veined دارای رگههای مشبک مشبک العروق
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intakes مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
wind spout لوله ابی که ازفرود امدن ... گرداب تشکیل میشود
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
toe ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
bayonet thermocouple probe قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
toes ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
lifting body هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
filename extension کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets بست لوله دوراهی لوله
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
honeycombs مشبک
cribriform مشبک
honeycomb مشبک
cancellated مشبک
retculate مشبک
reticular مشبک
cancellate مشبک
retiform مشبک
meshy مشبک
grilled مشبک
netted مشبک
latticed مشبک
flowing <adj.> مشبک
gridded مشبک
lattice tower دکل مشبک
lattice tower برج مشبک
lattice window پنجره مشبک
wire mesh اهنبندی مشبک
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
bar screen ریچه مشبک
bar screen دریچه مشبک
lattice mast دکل مشبک
lattice grider تیر مشبک
interlace مشبک کردن
interknit در هم مشبک کردن
lattice windows پنجره مشبک
interweaving مشبک کردن
mesh iron اهن مشبک
grille پنجره مشبک
grilles پنجره مشبک
lattice کار مشبک
lattice تیر مشبک
lattices کار مشبک
lattices تیر مشبک
truss bridge پل با تیر مشبک
trestle work پایههای مشبک
crates صندوق مشبک
meshwork کارهای مشبک
crate صندوق مشبک
latticework چیز مشبک
perforated brick اجر مشبک
checker brick اجر مشبک
checker chamber اطاقک مشبک
sleeve brick اجر مشبک
interweave مشبک کردن
hollow brick اجر مشبک
interweaves مشبک کردن
interwove مشبک کردن
Geometrical مشبک کاری
fretwork specialist مشبک کار
reticulate مشبک کردن
honeycomb coil پیچک مشبک
lattic-window پنجره مشبک
trusses تیر مشبک
trussing تیر مشبک
lattice woung coil پیچک مشبک
perforated cover plates صفحات مشبک
trussed تیر مشبک
aperture mask صفحه مشبک
pierced woodwork چوبکاری مشبک
truss تیر مشبک
air-bick سفال مشبک
shadow mask صفحه مشبک
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
lattice girder تیر حمال مشبک
grillwork پنجره مشبک سازی
perforated metal basket سبد فلزی مشبک
net winged دارای بال مشبک
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage ارماتور مشبک فلزی
expanded metal ورق اهن مشبک
reticulate شبکه کردن مشبک
luggage net باربند فلزی مشبک
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
lattic-bridge تیر حمال مشبک
interlaced درهم بافته مشبک
reticulum بافت همبند و مشبک
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
Kentish tracery مشبک کاری کنتی
lattice analogy روش قیاس به تیر مشبک
wracks توری مشبک اشغال گیر
wracked توری مشبک اشغال گیر
racks توری مشبک اشغال گیر
rack توری مشبک اشغال گیر
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
racked توری مشبک اشغال گیر
caul نوعی روسری مشبک توری
cellular metal floor raceway سیم روی کف مشبک اطاق
laced column ستون مشبک با بستهای چپ وراست
corner truss تیر مشبک کنج دار
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
meshing شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece [تکه های سنگ در مشبک کاری]
mesh شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
lattic-moulding [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com