Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
tube of force
لوله میدان
Search result with all words
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
subcaliber range
میدان تیر لوله جوفی
Other Matches
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
closure minefield
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
sockets
بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
coursed
میدان تیر میدان
course
میدان تیر میدان
courses
میدان تیر میدان
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
hasty breaching
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
ring
میدان
agora
میدان
field line
خط میدان
spaces
میدان
space
میدان
open space
میدان
ROUNDABOUT
میدان
piazza
میدان
aim
میدان
aimed
میدان
aims
میدان
line bay
میدان خط
frontage
میدان
frontages
میدان
plain
میدان
placing
میدان
places
میدان
place
میدان
zero field
بی میدان
plainer
میدان
plainest
میدان
plains
میدان
scope
میدان
sq
میدان
line of force
خط میدان
domain
میدان
reach
میدان
forum
میدان
arenas
میدان
reached
میدان
reaches
میدان
domains
میدان
forums
میدان
fielded
میدان
plaza
میدان
trone
میدان
reaching
میدان
field
میدان
fields
میدان
arena
میدان
field mark
نشان میدان
field of application
میدان کاربرد
stray field
میدان هرز
The Ferdowsi Square .
میدان فردوسی
field of fire
میدان اتش
field of battle
میدان جنگ
arenas
میدان مسابقات
field of battle
میدان رزم
field of consciousness
میدان هشیاری
field of action
میدان اثر
field of fire
میدان تیر
field of force
میدان نیرو
ranged
میدان حدودتغییرات
field magnet
اهنربای میدان
playing field
میدان بازی
field form
نمودار میدان
field judge
داور میدان
parade ground
میدان رژه
parade grounds
میدان رژه
downfield
میدان پایین
battlefields
میدان نبرد
battlefields
میدان جنگ
battlefield
میدان نبرد
battlefield
میدان جنگ
field intensity
شدت میدان
field repetition rate
بسامد میدان
playing fields
میدان بازی
battlegrounds
میدان جنگ
battleground
میدان جنگ
outfight
از میدان در کردن
field magnet
میدان مغناطیسی
field length
درازای میدان
warfare
میدان جنگ
arena
میدان مسابقات
on sight
در میدان دیددوربین
yards
محوطه یا میدان
yard
محوطه یا میدان
ranges
میدان حدودتغییرات
ranges
میدان تیر
ranged
میدان تیر
range
میدان حدودتغییرات
field of attention
میدان توجه
range
میدان تیر
field frequency
بسامد میدان
field of gravity
میدان ثقل
minefields
میدان مین
field theory
تئوری میدان ها
vector field
میدان برداری
parading
میدان رژه
field voltage
ولتاژ میدان
test bay
میدان ازمایش
tension field
میدان کششی
phenomenal field
میدان پدیداری
flying ground
میدان پرواز
game keeper
قرق چی میدان
uniform field
میدان یکنواخت
flying field
میدان فرودگاه
force field
میدان نیرو
front porch
میدان جلو
minefield
میدان مین
middles
میانه میدان
middle
میانه میدان
magnetic field
میدان مغناطیسی
magnetic fields
میدان مغناطیسی
the butts
میدان تیراندازی
field strength
شدت میدان
unfield
میدان بالا
village green
میدان دهکده
champ
میدان جنگ
oilfield
میدان نفتی
oilfields
میدان نفتی
field pole
قطب میدان
field of vision
میدان دید
field of vision
میدان بینایی
field vector
بردار میدان
sights
میدان دید
sight
میدان دید
field of view
میدان دید
visual field
میدان دید
field of regard
میدان دید
parades
میدان رژه
paraded
میدان رژه
champed
میدان جنگ
champing
میدان جنگ
champs
میدان جنگ
visibility range
میدان دید
filed circuit
مدار میدان
field rheostat
رئوستای میدان
perceptual field
میدان ادراکی
two phase field
میدان دو فاز
field regulator
نافم میدان
field rectifier
یکسوساز میدان
firing range
میدان تیر
field range
میدان تیرجنگی
fixed field
میدان ثابت
zero field
میدان صفر
gravitational field
میدان گرانش
rinks
میدان یخ بازی
rink
میدان یخ بازی
parade
میدان رژه
field flux
شاره میدان
electric field
میدان الکتریکی
magnetic flux line
خط میدان مغناطیسی
f.of battle
میدان جنگ
magnetic field line
خط میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength
خط میدان مغناطیسی
interference field
میدان مزاحم
scope
میدان دید
card field
میدان کارت
control field
میدان کنترلی
rotary field
میدان دوار
rotating field
میدان گردان
coulomb filed
میدان کولنی
induction field
میدان القائی
field density
چگالی میدان
effective field
میدان موثر
field current
جریان میدان
field control
کنترل میدان
inhomogeneity of a field
غیریکنواختی یک میدان
field constant
ثابت میدان
inhomogeneous field
میدان غیریکمواخت
low field
میدان ضعیف
input field
میدان ورودی
placing
میدان شهری
places
میدان شهری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com