English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
gusset لچکی اتصال
gussets لچکی اتصال
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
pendentive لچکی
bracket لچکی
gable wall دیوار لچکی
kneeler سنگ لچکی
brackets صفحات لچکی
knee-stone سنگ لچکی
aileron نیمه لچکی
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
allege [نازکترین قسمت دیوار بین لچکی زیر پنجره و کف]
gable سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gables سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead قطب اتصال سیم اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
contact اتصال
incorporation اتصال
lead wire خط اتصال
contacted اتصال
coupling اتصال
law of continvity اتصال
scarf اتصال
tie line خط اتصال
attaches اتصال
tie down اتصال
conjunctions اتصال
attach اتصال
conjunction اتصال
interconnection اتصال
inosculation اتصال
coitus اتصال
symphysis اتصال
lap joint اتصال لب به لب
contacting اتصال
juncture اتصال
fusion اتصال
joint اتصال
seams خط اتصال
seam خط اتصال
bonding اتصال
hitch اتصال
hitched اتصال
hitches اتصال
hitching اتصال
unions اتصال
fusions اتصال
interconnetion اتصال
continuity اتصال
contacts اتصال
networks اتصال
network اتصال
attaching اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
nexus اتصال
suspensions اتصال
suspension اتصال
fitting اتصال
union اتصال
wiring اتصال
link اتصال
connectivity اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
connector اتصال
abutment اتصال
abjoint بی اتصال
bounding اتصال
connection line خط اتصال
connection اتصال
junction اتصال
cutter link اتصال
v joint اتصال "وی "
connexions اتصال
jump joint اتصال لب به لب
junctions اتصال
butt joint اتصال لب به لب
bindings اتصال
clutch dog فک اتصال
scarfs اتصال
binding اتصال
conjuncture اتصال
connect node کد اتصال
colligation اتصال
concatenate اتصال
haunched connection اتصال ماهیچهای
jacks انبر اتصال
finger joint اتصال انگشتی
copulas وسیله اتصال
flang joint اتصال لبه
ground joint اتصال سنبادهای
gusset plate صفحه اتصال
fitting joint اتصال مناسب
by pass اتصال کوتاه
ground conection اتصال زمین
grid clip اتصال شبکه
grid terminal اتصال شبکه
fusion cone مخروطی اتصال
fusible link اتصال گداختنی
fuse post اتصال فیوز
flang joint اتصال سرلوله
receptacle سیم اتصال
receptacles سیم اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
brittannia joint اتصال بریتانیایی
jack انبر اتصال
cluster joint اتصال خوشهای
grid cap اتصال شبکه
copula وسیله اتصال
accolades خط اتصال اکولاد
interconnects با هم اتصال دادن
interconnects اتصال به یکدیگر
interconnection اتصال میانی
zig zag connection اتصال زیگزاگی
interconnected star اتصال زیگزاگی
operate اتصال دادن
operated اتصال دادن
interconnection of diagram نمودار اتصال
interconnects اتصال دادن
interconnecting اتصال به یکدیگر
interconnected با هم اتصال دادن
interconnected اتصال به یکدیگر
interconnecting اتصال دادن
interconnection scheme نقشه ی اتصال
interconnecting با هم اتصال دادن
cascade connection اتصال ابشاری
capacity ground اتصال به فرفیت
operates اتصال دادن
sling تسمه اتصال
slinging تسمه اتصال
junction potential پتانسیل اتصال
junction box جعبه اتصال
junction boxes جعبه اتصال
idle trunck خط اتصال ازاد
coupling جفت اتصال
circuit diagram شمای اتصال
cable joint موف اتصال
collector contact اتصال کلکتور
channel attached اتصال کانالی
slings تسمه اتصال
tap اتصال وسط
tapped اتصال وسط
tapping اتصال وسط
pendant طناب اتصال
pendants طناب اتصال
cam control بادامک اتصال
chain field فیلد اتصال
idle junction اتصال ازاد
floating فاقدوسیله اتصال
dovetail joint اتصال دم چلچله
ground connection اتصال زمین
dead earth اتصال زمین
connector وسیله اتصال
connector اتصال دهنده
data link اتصال داده
connector symbol علامت اتصال
cross linking اتصال عرضی
connecting اتصال دهنده
delta connection اتصال مثلث
connection terminal پایانه اتصال
discontinuously بدون اتصال
acondylous منفصل بی اتصال
disconnection قطع اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
delta connection اتصال دلتا
manifold روپوش اتصال
connectivity platform برنامه اتصال
coupling magent اهنربای اتصال
coupling instability نااستواری اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com