Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
military pay order
لیست حقوقی پرسنل
Other Matches
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
operating strenght
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
moderated list
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
subscribed
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
unmoderated list
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
push up list
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
incorporating
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
staff
پرسنل
personnel
پرسنل
staffed
پرسنل
staffs
پرسنل
intransit strenth
پرسنل سیال
complementing
پرسنل سازمانی
complements
پرسنل سازمانی
crew
پرسنل ناو
crewed
پرسنل ناو
crewing
پرسنل ناو
permanent party
پرسنل دایمی
all hands
کلیه پرسنل
crews
پرسنل ناو
personnel officer
افسر پرسنل
ship's company
پرسنل ناو
shipmate
پرسنل هم ناو
complemented
پرسنل سازمانی
cadre
پرسنل پیمانی
troop
پرسنل دار
cadres
پرسنل پیمانی
turout
تجمع پرسنل
adjutant general
دایره پرسنل
trooping
پرسنل دار
operations personal
پرسنل عملیات
operating personnel
پرسنل فعال
complement
پرسنل سازمانی
trooped
پرسنل دار
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
staffs
پرسنل ستاد ستادی
lag rate
میزان کسری پرسنل
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
staff
پرسنل ستاد ستادی
turout
جمع شدن پرسنل
regular
پرسنل کادر منظم
staffed
پرسنل ستاد ستادی
regulars
پرسنل کادر منظم
service number
شماره خدمتی پرسنل
ration method
روش تغذیه پرسنل
proceed time
زمان انتقال پرسنل
carreer personnel
پرسنل کادر ثابت
administrative acceptees
پرسنل پذیرفته شده
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
nonoperating strength
پرسنل غیر فعال
evacuees
پرسنل تخلیه شده
quarters
محل اسایشگاه پرسنل
evacuee
پرسنل تخلیه شده
battlefield evacuation
تخلیه پرسنل اسیب دیده
transport area
منطقه حمل و نقل پرسنل
blinds
بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
airmen
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airman
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blind
بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
enlisted personnel
پرسنل سرباز و درجه دار
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retrofit action
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
sending state
کشور اعزام کننده پرسنل
release denial
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
reimbursable personnel
پرسنل حقوق بگیر نظامی
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
debarkation net
تور پیاده شدن پرسنل
blinded
بدون دید مستقیم پرسنل
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
registrant
پرسنل ثبت نام کننده
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
army deposit fund
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
conus residents
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
administrative acceptees
پرسنل قبول شده از نظر اداری
quarantine
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
legal
حقوقی
jural
حقوقی
de jure
حقوقی
soundex code
کد حقوقی
juridical
حقوقی
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
pay grade
ضریب حقوقی
legal
مشروع حقوقی
juridically
از لحاظ حقوقی
artificial persons
اشخاص حقوقی
soundex code
کد حقوقی پرسنلی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
corporate body
شخص حقوقی
solicitor
مشاور حقوقی
solicitors
مشاور حقوقی
civil
داخلی حقوقی
juridical person
شخص حقوقی
jurisprudence
علم حقوقی
commentaries
تفسیر حقوقی
commentary
تفسیر حقوقی
pay voucher
حواله حقوقی
pay voucher
سند حقوقی
jeopardy
گرفتاری حقوقی
medicolegal
پزشکی- حقوقی
legal responsibility
مسئوولیت حقوقی
law term
اصطلاح حقوقی
legal adviser
مشاور حقوقی
legal advisor
مشاور حقوقی
legal committee
کمیته حقوقی
legal department
اداره حقوقی
legal fiction
تصور حقوقی
legal entity
شخص حقوقی
legal person
شخص حقوقی
legal personality
شخصیت حقوقی
juridical personality
شخصیت حقوقی
legal counsel
مشاور حقوقی
Legal Advisor
مشاور حقوقی
law agent
نماینده حقوقی
juristically
از لحاظ حقوقی
manning the rail
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
staged crews
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
to obtain legal advice
مشاوره حقوقی دریافتن
actionable
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
penal
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
jurisconsult
فقیه مشاور حقوقی
actionable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
civil action
دعوی مدنی یا حقوقی
chargeable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
indictable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
culpable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
indictable
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
indictable
<adj.>
سزاوار کیفر
[حقوقی]
actionable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
punishable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
culpable
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
actionable
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
penal
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
punishable
<adj.>
مستحق کیفر
[حقوقی]
indictable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
punishable
<adj.>
سزاوار مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
مستحق مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
مستوجب کیفر
[حقوقی]
lawyer
مشاور حقوقی حقوقدان
lawyers
مشاور حقوقی حقوقدان
corporate
دارای شخصیت حقوقی
actionable
<adj.>
قابل مجازات
[حقوقی]
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
culpable
<adj.>
مستوجب مجازات
[حقوقی]
The formalities of judicial process.
تشریفات حقوقی وقضایی
in legal parlance
بزبان یا عباراتی حقوقی
writer to the signet
مشاور حقوقی اسکاتلندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com