English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
inventory لیست موجودی
Other Matches
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
moderated list لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
subscribe افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
circular list لیست مدور لیست حلقوی
stocked موجودی موجودی کالا
stock موجودی موجودی کالا
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
supplies موجودی
store موجودی
holding موجودی
minimum stock level موجودی
stock موجودی
repertoire موجودی
balance in hand موجودی
stocked موجودی
assets موجودی
storing موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
continuous inventory موجودی مستمر
stock accounting حسابداری موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
stock account حساب موجودی
excess stock موجودی مازاد
cycle stock موجودی فعال
stock به موجودی افزودن
danger warning level حداقل موجودی
quick assets موجودی نقدشو
safety stock موجودی تضمینی
exhaust bin level فاقد موجودی
buffer stock موجودی ذخیره
buffer stock موجودی احتیاطی
inventory management مدیریت موجودی
inventory discrepancy اختلاف موجودی
inventory control کنترل موجودی
business inventories موجودی تجاری
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
active stock موجودی فعال
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
idle stock موجودی بی مصرف
capital stock موجودی سرمایه
complete inventory موجودی کامل
consumable stock موجودی مصرفی
financial assets موجودی مالی
stock adjustment تعدیل موجودی
fund موجودی دارائی
supply موجودی جایگیرموقتی
supplying موجودی لزوم
stocked موجودی ذخیره
supplying موجودی جایگیرموقتی
stocked به موجودی افزودن
surplus stock موجودی مازاد
surplus stock موجودی اضافی
inventories موجودی کالا
valuation of stock ارزیابی موجودی
inventory موجودی کالا
warehouse stock موجودی انبار
supplied موجودی لزوم
supplied موجودی جایگیرموقتی
inventory فهرست موجودی
supply موجودی لزوم
stock موجودی انبار
stock موجودی ذخیره
stock audit حسابرسی موجودی
stock check کنترل موجودی
stock control کنترل موجودی
funded موجودی دارائی
fund موجودی سرمایه
stock adjustment تطبیق موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
stocked موجودی انبار
funded موجودی سرمایه
stock taking رسیدگی به موجودی
stock record سابقه موجودی
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
liabilities تعهد موجودی بانکی
liability تعهد موجودی بانکی
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
inventory صورت دارایی موجودی
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
inventory ذخیره موجودی اماد
raw stock موجودی مواد خام
assets موجودی شخص ورشکسته
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock talking سیاهه برداری از موجودی
stock in trade موجودی کالای مغازه
base stock control کنترل موجودی مبنا
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
raw material stock موجودی مواد اولیه
stock موجودی کالا ذخیره
safety stock موجودی ذخیره انبار
stock control کنترل موجودی انبار
stocked موجودی کالا ذخیره
maximum stock حداکثر موجودی انبار
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
portfolio موجودی اوراق بهادار
portfolios موجودی اوراق بهادار
spares stock موجودی لوازم یدکی
wardrobe اشکاف موجودی لباس
wardrobes اشکاف موجودی لباس
stockage وسایل موجودی در انبار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
finish stock موجودی کالای ساخته شده
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
tabling لیست
tabled لیست
list لیست
table لیست
tables لیست
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
program listing لیست برنامه
list of targets لیست اماجها
source listing لیست منبع
two way list لیست دو طرفه
wage bill لیست حقوق
linear list لیست خطی
list structure ساختار لیست
linked list لیست پیوندی
chained list لیست زنجیرهای
chained list لیست زنجیری
check lists لیست مرجع
circular list لیست دایرهای
dense list لیست متراکم
promotion list لیست ترفیعات
list of targets لیست هدفها
trig list لیست مثلثاتی
sequential list لیست ترتیبی
price list لیست قیمت
parts list لیست اجزاء
sublist زیر لیست
symmetric list لیست متقارن
target list لیست هدفها
linked list لیست پیوسته
target list لیست اماجها
parts list لیست قطعات
pay roll لیست حقوق
money list لیست حقوق
load manifest لیست بارها
list processing پردازش لیست
black list لیست سیاه
list processing لیست پردازی
listings لیست گیری
register لیست یا فهرست
registering لیست یا فهرست
action لیست امکانات
registers لیست یا فهرست
payroll لیست حقوق
roll of honour لیست افتخار
rolls of honour لیست افتخار
list لیست گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com