Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
Other Matches
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
succubus
جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
acetylcholine
مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
barbiturate
نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
solate
بصورت محلول دراوردن
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
allergen
مادهای که باعث حساسیت میشود
dopant
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
anticatalyst
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
succuba
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
taskwork
کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
pastille
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastile
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastil
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastilles
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
eryngo
ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cereals
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereal
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
deceleron
شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
rill erosion
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
harmotome
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
an
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
cherry rivet
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
knocked down
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
ferric oxide
مادهای
single base
تک مادهای
ferrite
مادهای
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
urea
اوره بفرمول 2
formaldehyde
بفرمول HCHO
fumed
بخور
fumigation
بخور
fumes
بخور
fume
بخور
fuming
بخور
levulose
قندی بفرمول 6O 21H6C
sulfur dioxide
گازسنگینی بفرمول 2SO
kaolinite
سنگ معدنی بفرمول 4
naphthalene
هیدروکربن بفرمول 8H 01C
hemiterpene
ترکیبی بفرمول 8H5C
acetone
استون بفرمول 3COCH3CH
minium
گل اخری بفرمول 4O3Pb
bisulfate
بی سولفیت بفرمول 4KHSO
adenosine
نوکلئوزیدی بفرمول 4O5N31H01C
cholesterol
ماده بفرمول OH 54H72C
furfuraldehyde
فورفورال بفرمول CHO O 3H 4C
histamine
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
benzidine
بنیانی بفرمول 2N21H21C
volatile
مادهای با فشاربخار زیاد
beneficial
<adj.>
به درد بخور
expedient
<adj.>
به درد بخور
handy
[useful]
<adj.>
به درد بخور
advantageous
<adj.>
به درد بخور
thurification
بخور سوزی
aerator
دستگاه بخور
fumigator
بخور دهنده
thurible
بخور سوز
helpful
<adj.>
به درد بخور
vapour
بخور دادن
incenses
بخور دادن به
proper
<adj.>
به درد بخور
purpose-built
<adj.>
به درد بخور
purposeful
<adj.>
به درد بخور
purposive
<adj.>
به درد بخور
suitable
<adj.>
به درد بخور
adjuvant
<adj.>
به درد بخور
administrable
<adj.>
به درد بخور
assistant
<adj.>
به درد بخور
auxiliary
<adj.>
به درد بخور
helping
<adj.>
به درد بخور
applicatory
<adj.>
به درد بخور
handy
<adj.>
به درد بخور
incensed
بخور دادن به
incense
بخور دادن به
practical
<adj.>
به درد بخور
practicable
<adj.>
به درد بخور
functional
<adj.>
به درد بخور
useful
<adj.>
به درد بخور
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
به درد بخور
incensing
بخور دادن به
utilitarian
[useful]
<adj.>
به درد بخور
serviceable
<adj.>
به درد بخور
valuable
<adj.>
به درد بخور
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
به درد بخور
convenient
<adj.>
به درد بخور
malic acid
اسید مالیک بفرمول 5O6H 4C
absinthol
ماده کافوری افسنتین بفرمول
lactic acid
اسید لاتیک بفرمول 3O6H 3C
rhamnose
قند متبلوری بفرمول 5O 21H 6C
methanol
الکل متیلیک بفرمول OH 3CH
sulfuric acid
جوهر گوگرد بفرمول 4SO 2H
nitroglycerin
ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
arsenic
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
lunar caustic
نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
acetyl
ریشهء یک فرفیتی بفرمول CO3CH
kyanite
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
chloric acid
اسیداکسیدکننده بی ثباتی بفرمول 3 HCLO
stannite
سنگ معدن بفرمول FESNS2CU
adenine
نوعی بازپورین بفرمول 5N5H5C
magnetite
کلوخه طبیعی اهن بفرمول
abrazitic
مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
humectant
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
antivitamin
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
incensed
سوزاندن بخور خوشبو
incensing
سوزاندن بخور خوشبو
bare subsistence
زندگی بخور و نمیر
incense
سوزاندن بخور خوشبو
incenses
سوزاندن بخور خوشبو
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
fulminic acid
اسید فولمی نیک بفرمول CNOH
kaoline
داروی اسهال بفرمول 9O 2Si 2Al4H
samaria
پودر زرد کمرنگی بفرمول 3O 2sm
heptose
انواع قندهای ایزومریک بفرمول 7O41H7C
acetylene
هیدروکربور اشباع نشدهای بفرمول 2H2C
methyl
ریشه یک فرفیتی هیدروکربن بفرمول 3CH
phosgene
گاز بیرنگ سمی بفرمول 2COCl
limonene
هیدروکربن شیرینی بفرمول 61H 01C
hematein
ترکیب قرمز متبلوری بفرمول 6O21H61C
magnesite
کاربنات منیزیوم طبیعی بفرمول 3gCo
bill of rights
اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
Eat the damned thing!
زود باش زهرمارکن ( بخور) !
To keep body and soul together.
زندگی بخور ونمیری داشتن
incensation
عمل بخور دادن با تبخیر
Swear to tell the truth .
قسم بخور که راست بگویی
live from hand to mouth
<idiom>
پول بخور نمیر داشتن
silicone
ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
lutein
ماده زرد رنگی بفرمول 2O65H 04C
methylamine
گاز منفجر شونده بفرمول 2NH 3CH
amylose
موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
methylene
ریشه دو فرفیتی هیدروکربن بفرمول =2CH متیلین
streptomycin
انتی بیوتیکی بفرمول 21o 7N93H 12C
gahnite
ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
solutions
محلول
solutions
حل محلول
solution
حل محلول
solution
محلول
antifreezing solution
محلول ضد یخ
dilution
محلول
solvable
محلول
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
alkalis
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkali
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
photoconductive
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
keep the wolf from the door
<idiom>
نان بخور و نمیری گیر آوردن
chicken feed
<idiom>
یه لقمه بخور ونمیر ،پول بسیارکم
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
kaolin
خاک چینی داروی اسهال بفرمول 9O2Si 2Al 4H
hematin
ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
terpene
هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
ammonia
محلول امونیاک
alkaline solution
محلول قلیایی
ammonia water
محلول امونیاکی
soap solution
محلول صابون
caustic solution
محلول سوزاور
saline
محلول نمک
standard solution
محلول استاندارد
stock solution
محلول ذخیره
cutting solution
محلول برش
benedict's solution
محلول بندیکت
water glass
شیشه محلول
buffer
محلول تامپون
ideal solution
محلول ایده ال
soluble
حل شدنی محلول
normal solution
محلول نرمال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com