Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
podophyllin
ماده صمغی وتلخ ومسهلی مستخرجه از ریشه مهر گیاه
Other Matches
resinoid
رزینی ماده صمغی
propolis
ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
stripping
ریشه کنی گیاه در سطح زمین
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
centaury
گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
rhatany
ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
alizarin
ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
phlorizin
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
extraction
مستخرجه از
macronutrient
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
poignant
تند وتلخ
bittersweet
شیرین وتلخ
sacks
شراب سفید پرالکل وتلخ
sack
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked
شراب سفید پرالکل وتلخ
gummy
صمغی
resinaceous
صمغی
resinous
صمغی
gummiest
صمغی
gummier
صمغی
gumminess
خاصیت صمغی
resinoid
دارای حالت صمغی
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gums
گول زدن صمغی شدن
gumming
گول زدن صمغی شدن
gum
گول زدن صمغی شدن
gummed
گول زدن صمغی شدن
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
resinify
تبدیل به صمغ یا رزین کردن صمغی شدن
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
cama
ریشه
rootless
بی ریشه
rootlet
ریشه چه
fibreless
بی ریشه
fimbriation
ریشه
fimbria
ریشه
radix
ریشه
root
ریشه
paronymous
هم ریشه
frange
ریشه
radicle
ریشه چه
harle
ریشه
harl
ریشه
stubs
ریشه
stubbing
ریشه
stub
ریشه
roots
ریشه
scabs
ریشه
stump
ریشه
homoousian
از یک ریشه
expansion scab
ریشه
scab
ریشه
tie
[knot]
ریشه
tassels
ریشه
fringes
ریشه
fringe
ریشه
tassel
ریشه
radicals
ریشه
extraction
ریشه
radical
ریشه
rhizogenous
ریشه زا
cognate
هم ریشه
stumped
ریشه
stubbed
ریشه
thrum
ریشه
rhizogenic
ریشه زا
rhizogenetic
ریشه زا
depth of face
ریشه
stumps
ریشه
stumping
ریشه
rhizopod
ریشه پایان
ciliated
ریشه دار
cube root
ریشه مکعب
root of the weld
ریشه جوش
rhizoid
ریشه مانند
ciliate
ریشه دار
rhizophagous
ریشه خوار
rhizoid
ریشه نما
rhizome
شبیه ریشه
ciliolated
ریشه دار
cube root
ریشه سوم
deracinate
از ریشه در اوردن
theme
ریشه زمینه
themes
ریشه زمینه
rooter
ریشه کننده
deep rooted
ریشه کرده
rootage
مجموع ریشه ها
rootage
ریشه بندی
root out
ریشه کن کردن
root section
مقطع ریشه
rootlet
ریشه فرعی
grubbing up
ریشه کنی
rush root
ریشه ایرسا
rhizopodous
ریشه پای
root directory
دایرکتوری ریشه
rush root
ریشه اریسا
runner
ریشه هوایی
runners
ریشه هوایی
rooty
شبیه ریشه
rooty
ریشه دار
root up
ریشه کن کردن
cube roots
ریشه مکعب
etymologies
ریشه شناسی
rooted
ریشه کرده
ventral root
ریشه قدامی
to take root
ریشه کردن
to take root
ریشه زدن
thrum
ریشه فرش
to strike root
ریشه زدن
to root up
ریشه کن کردن
to root up
از ریشه دراوردن
ablation
ریشه کنی
to pull up by the roots
از ریشه دراوردن
to pull up by the roots
ریشه کن کردن
thrum
ریشه دار
tufts
ریشه پارچه
rooted
ریشه دار
wing root
ریشه بال
cognate
واژه هم ریشه
etymology
ریشه شناسی
stems
ریشه اصل
stemming
ریشه اصل
stemmed
ریشه اصل
stem
ریشه اصل
deep-rooted
ریشه کرده
ineradicable
ریشه کن نشدنی
eradication
ریشه کن شدن
eradication
ریشه کنی
pedigrees
ریشه نژاد
pedigree
ریشه نژاد
fibrous
ریشه دار
fixing
حاشیه ریشه
tuft
ریشه پارچه
frills
ریشه دارکردن
tap root
ریشه عمودی
supplanter
ریشه کن کننده
roots
ریشه گرفتن
roots
ریشه کن کردن
root
ریشه گرفتن
root
ریشه کن کردن
supplantation
از ریشه کنی
barbate
ریشه دار
strike root
ریشه زدن
squar root
ریشه دوم
blade root
ریشه تیغه
bonder
ریشه دار
bottom run
قشر ریشه
madder
ریشه روناس
uproot
ریشه کن کردن
uprooted
ریشه کن کردن
frill
ریشه دارکردن
acid radical
ریشه اسید
the root of a word
ریشه واژه
the root of a tree
ریشه درخت
eradicating
ریشه کن کردن
supplants
از ریشه کندن
supplanting
از ریشه کندن
supplanted
از ریشه کندن
supplant
از ریشه کندن
tap root
ریشه اصلی
ammonium
ریشه +4NH
uproots
ریشه کن کردن
uprooting
ریشه کن کردن
cube roots
ریشه سوم
root
ریشه
[ریاضی]
horse radish
ریشه خردل
i. and evdevolution
ریشه گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com