Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
fumigant
ماده ضد عفونی کننده تدخینی
Other Matches
septic
ماده عفونی
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
fillers
ماده پر کننده
filler
ماده پر کننده
coolants
ماده خنک کننده
coolant
ماده سرد کننده
insulating material
ماده ایزوله کننده
coolant
ماده خنک کننده
moderate
ماده معتدل کننده
moderating
ماده معتدل کننده
moderates
ماده معتدل کننده
acidifier
ماده اسیدی کننده
diluent
ماده رقیق کننده
exclusion clause
ماده مستثنی کننده
wetting agent
ماده خیس کننده
clarificant
ماده تصفیه کننده
accelerating agent
ماده تسریع کننده
illuminant
ماده روشن کننده
accelerant
ماده تسریع کننده
disinfector
ماده ضدعفونی کننده
diluting media
ماده رقیق کننده
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
insulated layer
ماده ایزوله کننده
mordant
ماده ثابت کننده
sorbent
ماده جذب کننده
emulsifier
ماده امولسیون کننده
emulsifiers
ماده امولسیون کننده
coolants
ماده سرد کننده
moderated
ماده معتدل کننده
siccative
ماده خشک کننده رنگ
cleansers
وسیله یا ماده تمیز کننده
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
cleanser
وسیله یا ماده تمیز کننده
naphthenate drier
ماده خشک کننده نفت
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
deodorants
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracers
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorant
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracer
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
asepsis
ضد عفونی
pestiferous
عفونی
infectious
عفونی
decontamination
ضد عفونی
disinfectant
ضد عفونی
disinfection
ضد عفونی
zymotic
عفونی
antiseptic
دوای ضد عفونی
asepticize
ضد عفونی کردن
disinfects
ضد عفونی کردن
antisepticize
ضد عفونی کردن
antiseptics
دوای ضد عفونی
disinfected
ضد عفونی کردن
septic
جسم عفونی
fumigation
ضد عفونی سازی
infects
عفونی کردن
infecting
عفونی کردن
infect
عفونی کردن
infectiousness
عفونی بودن
disinfect
ضد عفونی کردن
the wound was infected
زخم عفونی شد
antisepsis
حالت ضد عفونی
saperaemia
عفونی خون
disinfecting
ضد عفونی کردن
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
infectiously
بطور مسری یا عفونی
decontaminates
رفع الودگی ضد عفونی کردن
scrub
ضد عفونی برای عمل جراحی
decontaminate
رفع الودگی ضد عفونی کردن
scrubbed
ضد عفونی برای عمل جراحی
decontaminating
رفع الودگی ضد عفونی کردن
scrubbing
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs
ضد عفونی برای عمل جراحی
decontaminated
رفع الودگی ضد عفونی کردن
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
quarantine
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
sanitary napkin
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
quarantined
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
sanitary napkins
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
quarantines
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
sepsis
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
sterilizing
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
articles
ماده
substances
ماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com